آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

وب زدگی



چند روزی دلزده از وب بودم و هستم. تو اون حال و هوای دلزدگی یه چیزی به قلمم تراوش کرد

خدا کنه اسمش شعر باشه . من که اگر جایی این رو ببینم یه شکلک غرغرو براش میذارم.

البته شما اینکار را نکنید خوبیت نداره

 

چشمهایم خسته از اینجاست دیگر

دستهایم خالی و تنهاست دیگر


مرغ دریا بودم و میلم به دریا

دل خراب و غافل از دریاست دیگر


برگ ها چون یک به یک از شاخه افتاد

شاخه ها را استخوان پیداست دیگر


خاک هم پیمانه اش از ابر خالی است

جام مستی خالی از سوداست دیگر


لشکری از شوق بودم آن اوایل

خسته گشتم، دستها بالاست دیگر


مثل تابستان تنوری گرم بودم

سوز می آید، نوبت سرماست دیگر


قصد کردم کوله بارم را بـبندم

دیدم این دل تا ابد اینجاست دیگر


پس به خود گفتم: صبوری کن برادر!

تیغ فیلتر آخرش بر ماست دیگر

 

ح.ا.1: میگن بعد از حذف 4 صفر از پول ملی ، پیشنهاد شده پول خرد با نام دینار توزیع گردد. من موندم تو این وطن پرستی و علاقه مسئولین به فرهنگ ملی و ایرانی شان. والله اینا نوبرن. باید سلولهای خاکستری شان را طلا گرفت نه بخاطر بالا بودن آی کیو شان، بلکه بخاطر اینکه کمتر فسفر مملکت رو مستهلک کنند با این فکر کردنشان.

 

ح.ا.2: حتما شما هم مثل خیلی از دوستان دیگر در فیس بوک عضویت دارید. احتمالا در آنجا با عکسی که می تواند هویت شما را نشان دهد مشکل دارید. اینم بر میگردد به عدم امنیت ما ایرانیها که هیچگاه در فضای نت نداشته ایم. در ادامه مطلب عکسی طنز در همین مورد گذاشتم. میل داشتین یه نگاهی بهش بندازین.

ادامه مطلب ...

اینطوری کار کنیم


پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع به گرفتن شماره کرد.

مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
پسرک پرسید: خانم! می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.
پسرک گفت: خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت. مجددا زن پاسخش منفی بود.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.

مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر…، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.

پسر جوان جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.

 

پ.ن.1: مشغله کاری ام زیاد شده. اگر این روزا کمتر به دوستان سر میزنم پیشاپیش عذر میخام.

بین خودمان باشه یه حس دلزدگی هم نسبت به نت پیدا کردم. اما بعد از ده سال بعید است بتونم از نت کنده بشم. پوست کلفتتر از این حرفام. گمونم مقطعی باشه


پ.ن.2: دوست داشتین زاویه نگاهتان به عمر عوض بشه یه سر به ادامه مطلب بزنید.

ادامه مطلب ...

امتحان ریاضی

دلتنگ یک دوست بودم . میخواستم شعری که برای او گفته بودم آپ کنم.

دیدم بدجور گرفته و مشوشم لذا تصمیم گرفتم به خود حالی تازه بدم.

 

من خودم کلی ریاضی پاس کردم و حتی آنالیز 3 که جزء سخترین درسهاست رو در یک ترم 24واحدی پاس کردم اما این عکس گذشته از یک خنده دلچسب به من فهماند ریاضی یک بازی فکری بیش نیست.

 

 

پ.ن.1 (اطلاعیه): هیچ میدانستید پشت هر مرد موفقی... خدا میدونه چه زنی قرار دارد


پ.ن.2 (خبر): پیرزنی اینترنت یک کشور را قطع کرد!

شنیدنش خالی از لطف نیست. یک پیرزن ۷۵ ساله در مرز گرجستان، ساکن روستایی به نام کسانی، که به خاطر درآمد کم و در پی پیدا کردن مس برای فروش بود که به دو کابل نوری که اینترنت ارمنستان را تأمین می‌کردند دست برد زد.
این کابل‌ها اینترنت را از شرق گرجستان به آذربایجان و ارمنستان می‌آوردند. به همین خاطر در عصر روز ۲۸ مارس اینترنت سه ISP ارمنستان کاملا قطع شد.

.

دوست داشتن


جیرجیرک به خرس گفت دوستت دارم .

خرس جواب داد: الان می خوام بخوابم.

خرس به خواب زمستانی رفت و هرگز نفهمید عمر جیرجیرک فقط سه روز است.


دوستان! اگر کسی را دوست دارید الان وقتشه که بهش این رو بگین

فردا شاید از دیر هم دیرتر باشه


 

ح.ا.1: جان من این دو تا گزارش را خوب بخونید بعد بگین آقایون ما را چی فرض کردند؟!

 

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری:

آمار سفرهای نوروزی در عید امسال 20 درصد افزایش یافت.


شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی:

میزان مصرف بنزین در ایام عید 8 درصد کاهش یافت.

 

یکی نیست بگه پدر آمرزیده ها لااقل آمار غلطتان را باهم ست کنید تا سوتی ندین


به مرحوم ملا نصرالدین گفتند تعداد ستارگان آسمان چند تاست ؟ یک عددی را پراند!

اعتراض کردند ، گفت : باور ندارید بروید بشمارید.


 

ح.ا.2: اگه دنبال یه تقویم رومیزی توپ سال 1390 با امکانات ویژه برای دسکتاپ کامپیترتان هستید یه سر به لینک پایین بزنید.

پشیمون نمیشید. اگر راضی تون نکرد هرچی خواستین بگین. (به من نه به صاحبش )


دانلود

برای دانلود اول باید تو سایتش ثبت نام کنید

بعد از مرگ

از این داستان خیلی خوشم اومد.


سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و متاسفانه یک تصادف مرگبار باعث شد که هر سه در جا کشته شوند یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که آنها را به بهشت راه دهد...

فرشته نگهبان: یک سوال!!!
الان که هر سه تا دارین وارد بهشت می شین اونجا روی زمین بدن هاتون روی برانکارد در حال تشییع شدن بسوی قبرستان است و خانواده ها و دوستان در حال عزاداری در غم از دست دادن شما هستند دوست دارین وقتی دارن در کنار جنازه راه می رن در مورد شما چی بگن؟
اولی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن که من جزء بهترین پزشکان زمان خود بودم و مرد بسیار خوب و عزیزی برای خانواده ام.
دومی گفت : دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین معلم های زمان خود بودم و توانسته ام اثر بسیار بزرگی روی آدمهای نسل بعد از خودم بگذارم.

سومی گفت دوست دارم بگن: نگاه کن داره تکون می خوره مثل اینکه زنده است!


 

ح.ا: بگم هر کی میخاد از خدمات جی پی ار اس در گوشی همراهش استفاده کنه از فکر همراه اول بیاد بیرون. از بهمن ماه به این ور چنان گند زده شرکت ارتباط سیار که حال آدم بهم میخوره از این سرعت لاک پشتی اش.

با توجه به اینکه شرکت مخابرات روی مرورگر اپرا مینی دوستداشتنی و گوگل کروم عزیز محدودیت ایجاد کرده ، بهترین چیز استفاده از اینترنت شرکت ایرانسل است.

اگرچه شدت فیلترینگ بروی اپرا مینی آنقدره که با جی پی ار اس ایرانسل هم براحتی باز نمیشه ولی گوگل کروم براحتی و با سرعت صفحات وب را باز میکند.

 

وقتی برای تصاحب 50درصد سهام مخابرات بعضی ها با قلدری شرکت رقیب را از میدان بیرون میکردند بی دلیل نبود . درست میگم سینا خان

شکایت نامه


این رو برای چه کسی نوشتم باور بفرمائید دقیقاً یادم نمی یاد

ولی حتما یه کسی بوده که پا رو دمم گذاشته در این چند وقته روزگار

حالا متهم پیدا نشد مهم نیست ، این که من  ازش شاکی ام هنوز به قدرت خود باقیست.

الان هم از دست یه دوست دیگه دلخورم.

عوض اون یکی این شعر رو تقدیم میکنم به این یکی



دلم نمی خواهد هوای دلتنگی

بیا کنارم باش رفیق یکرنگی

شبی به این سردی، بسان آتش باش

شبانه مهمان کن به دیزی ِ سنگی

نشسته در چشمم غروب تنهایی

سکوت شب بشکن به یک شباهنگی

رفیق این دل باش سپیده در راه است

رها مکن ما را به تیغ هر زنگی

تو همسفر بودی، میانه وارفتی

رفیق هر راهی، به راه دل لنگی

برای مه رویان کرشمه می آیی

برای ما خصم و دریده می جنگی

همیشه شادابی، همیشه دلشادی

گمان کنم تنها برای ما هنگی

ترا نمی خواهم به این هواخواهی

مکش مرا هر شب به بزم هر بنگی

بریده ای از ما، دریده ای بر ما

به این متد باشی برای ما ننگی

بیا بهارانست، بهار سرسبزی

دلی شکوفا کن به باغ دلتنگی

 

ح.ا: دیروز خیلی دلم سوخت برای اون بنده خداهایی که تو محشر سیزده بدر گرفتار تصادف جاده ای شده بودند. حالا چه مقصر خودشان بودند چه دیگران.

حیف بود که روز به این خوبی که آخرین روز تعطیلات عید هم بود کام خیلی ها تلخ شد فقط بخاطر یه سهل انگاری یا بی احتیاطی کوچیک.

گره زدن سبزه سیزده


دوستان! سبزه های سیزده تان را به دعاهای خوب و بزرگ گره بزنید.

آنکه باید این گره ها را باز کند تواناترین دستها را دارد.

عیدانه


دلم امروز هوای آن یار مهربان را کرد.

همان که در سایبان مهرش در مخملی نرم لولیده ام و از بوی مستانه اش شوریده ام.


تقدیم به تو که دوستت دارم بیش از همه دوست داشتنیهای دنیا

 

از عشـــــــــق گفته بودم تکـــــرار در مکرّر       آنقـــــــدر پیله کردم تا وصـــــل شــــد میسّر


بر بیستون ِ خواهـــش آنقــــدر تیشه بودم       تا از وصــــال شیرین فرهـــــاد شــــــد مظفّر


هر گل که بو کشیدم بر برگ برگ ِ آن گـــل      با بــــــوی خـــوش نوشتم  اوصــاف آن معطّر


آمد بهار ِ رویــــش تا خاک زنــــــــــده گردد       در خـــــاک ِ این دل ِ من عمریست ایـن مقرّر


خورشید گرچه گرم است بر پیکــر زمستان       آتشفشان بــه جــان است از یــــار ِ مهر پرور


شب رنگ مرگ دارد، ما را چه بــاک از مرگ      در سینــــه ام چراغی است روشن تر از منوّر


در کلبــــــه ی وجودم عشّاق ِ دلپذیریـست      بر شیشـه های قلبــــم مــه می شـود مقطّر


در بیشه های سرسبـز  آهوی مست دیدم      چشمش بسان یارم سرمست و چشم منظر


در پای چشمه گفتم اوصاف چشـــم ِ یــارم      دیدم که آب ِ چشمــــــه از شــــرم شد مکدّر


در کــــوه ابروانـش، در دشــــت گیسوانـش      هر ســـــو نظـر کنم مــــــن، او را کنـــد مصوّر


ای یار با تو هستم،ای دوست بی تو هیچم      کردند این نفس را همـــــــــــــــــــراه تو مقدّر


خـــــوش باد روزگاران، هر روزمان بـهـــــاران      باران عشــــــــــــق بر سر   تکــــــرار در مکرّر


عید است و عیــدیّ ِ تو (مقبـــول گر بیفتد)      این شعر برگ سبزیست از ســـوی این محقّر 

 


درد دل: وقتی نگاه میکنم می بینم سال به سال در ایام نوروز عطش ما به سیر و سفر و گردش بیش از دید و بازدید داره میشه.

گویی دید و بازدیدها تکلیفی است اجباری که به اکراه انجام می دهیم اگر هم شوقی هست گمانم برای گرفتن عیدی باشه.

آدمی تنها آمده و تنها میرود اما تنها زیستن تلخ است. کاش قدر این لحظات در جمع بدون را بیشتر بدانیم.

 

ح.ا.۱: این رو یه جایی دیدم خیلی خوشم اومد:

 عیـد که می آید این دلم قد تُنگ های ماهی ، تَنگ می شود برایت !


ح.ا.2: یه شعر طنز تو ادامه مطلب در مورد هفت سین خانمها گذاشتم. حوصله تان شد بخونید تا کمی بخندین. البته من ننوشتم. از جایی کپی برداشتم.

ادامه مطلب ...

دیروز ِ من و امروز ِ پسرم


جالب اینه که امثال همان کوچولوی کز کرده تو کنج اون اتاق، بعضا یه انقلاب و اکثرا یه جنگ 8ساله و دهه هفتاد را با نداشته ها و دوران سازندگی و ریاضتهای اقتصادی اش از سر گذرانده اند.

موندم امثال این یکی هم می تونند همان راه را برند یا باید جارو به دمشون ببندیم



ح.ا.1: دیگه داره حالم از این شتر مرغ تبلیغات بلاگ اسکای بهم میخوره. نمیدونم چقدر پول داده که اینهمه مدت اون بالا جا خوش کرده. نه اینکه از گوشت شترمرغ بدم میاد از طرز نگاش چندشم میشه.

ح.ا.2: میگم چرا امسال نرخ عیدی دادنها اینقدر بالا رفته بود. نکنه سوبسید عیدی رو هم ورداشته بودند. کم مونده بود که کفشام رو بفروشم تا بتونم از پس اینهمه عیدی دادن بر بیام.

موش و تله موش


موشی در خانه تله موش دید، به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
چند روز بعد ، ماری درتله افتاد و زن خانه را که به سراغش رفته بود گزید؛

بازماندگان از مرغ برایش سوپ درست کردند.

گوسفندرابرای عیادت کنندگان سربریدند.

گاو را برای مراسم ترحیم کشتند

و تمام این مدت موش در سوراخ دیوار می نگریست ومی گریست.

مولانا: در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی و تنها یک گناه وجود دارد و آن جهل است.