آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

اینطوری کار کنیم


پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع به گرفتن شماره کرد.

مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
پسرک پرسید: خانم! می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.
پسرک گفت: خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت. مجددا زن پاسخش منفی بود.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.

مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر…، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.

پسر جوان جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.

 

پ.ن.1: مشغله کاری ام زیاد شده. اگر این روزا کمتر به دوستان سر میزنم پیشاپیش عذر میخام.

بین خودمان باشه یه حس دلزدگی هم نسبت به نت پیدا کردم. اما بعد از ده سال بعید است بتونم از نت کنده بشم. پوست کلفتتر از این حرفام. گمونم مقطعی باشه


پ.ن.2: دوست داشتین زاویه نگاهتان به عمر عوض بشه یه سر به ادامه مطلب بزنید.

دارم می میرم یک کاری بکنید!

 
اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه.

گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه.
گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم.

گفت: من رفتنی ام!
گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم.
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده.

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه .
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم  کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد . با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن .آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه. سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم و بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم . گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.

مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم. الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم.

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد... .

نظرات 41 + ارسال نظر
فرخ دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

آرمان عزیز شاید تو نیز در صددی تا مانند آن پسرک خود را بسنجی و محک بزنی! عیبی ندارد ... گاهی باید از خود قدری دور شد تا خویشتن خویش را بهتر دید .... ما فراموشت نمیکنیم !!
همچنانکه تو نیز ما را از یاد نخواهی برد .

استاد! شما همیشه خوب میفهمید
بنده بخاطر این موی سفید همه چیدانتان است که ارادتمند شما شدم

بنده و فراموشی؟

3ajid دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ http://pelak1.in

سلام
منو شناختین؟
آخه احساس کردم یادتون رفته یه داداش کوچیکه ای هم داری!!
اومدم خبر بدم که سایتم راه افتاد. ایتم آدرسش:
http://pelak1.in

چرا نمی شناسم
تو مجید خان داداش خودمی
حتما سایت توپیه
اونجا هم میام سر می زنم پسر خوب!
دیگه چی

Ghasedak دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 ب.ظ http://earsplitting-silence.blogsky.com


خیلی باحال بود دوتاشونم باحال بودن خوشمان آمد

آره منم یه کم از نت خسته شدم ( درس و ... )

چرا خوشت اومد مزد ما را فراموش کردی

درس واجبتر از نت است
نت همیشه هست.
البته اگر به این نت در پیتی هم بشه گفت نت

ستوده دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 ب.ظ http://saba055.blogsky.com

سلام آرمان عزیز.
عجب داستان باحالی بود منظورم همون داستان مردنه .
این که از ما دیونه تر بود حداقل ما خیال میکنیم که میخوایم بمیریم اما این انگاری از بس فکر کرده دیوانه شده

با یاد مرگ زیستن ، زیستن را زیباتر میکند

خانم معلم داستان اولی خوب نبود؟

فریناز دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:54 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

یه دفه این کارو کردم با یکی از دوستام
همین طوری شد اتفاقا

چه روزای خوبی بود واقعا


می خوام نه میخام
مثلا نماینده ی ریاضی دانان وبلاگی ها
آبرومون حفظ کن دیگه

نفهمیدم چی میخای چی نمیخای
نماینده کجا هستم؟

مگه ابرو ریزی کردم؟

میشه واضح تر بگی خواجه فریناز!

فریناز دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:09 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

منظورم غلط املایی بود آقااااااا

میخام نه....میخوام

اوکی؟؟؟تو که باهوش بودی ریاضی دان(مهندس)


خودم میدونم غلطه ولی اینجور راحت ترم
دوستان! فرهنگستان آرماطون نوشتن میخوام را بصورت میخام مجاز اعلام میکند

فریناز دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:22 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com



فرهنگستان آرماطون دلاتون

بـــــــــــــــــــــله

فرهنگستان آرماطون فقط به رفاه حال دوستان می اندیشد
کاراکتر کمتر جملات کوتاه تر
جمات کوتاه تر سرعت خواندن بالاتر
سرعت خواندن بالاتر اتلاف وقت کمتر
اتلاف وقت کمتر هزینه نت کمتر
هزینه نت کمتر جیب پول پرتر
جیب پول پر تر .... ادامه دارد

. دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ

تکراری بودن

بابت تکراری بودنشان شرمندم

آیا در تکرار فایده ای نیست؟؟؟

. دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:50 ب.ظ

وقت خوندن چیزای تکراری نداریم

یه جوری بخونش که برایت تکراری نباشه
مثلا از چپ براست

. دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ

لوس

آخرین لوس اینجا را چند وقت پیش موش خورد
اینجا دیگه لوس نداریم. شرمنده

گل مریم دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ

سلام
عالی بود... هر از گاهی داستان هایی میزارید که آدم از خوندنش پشیمون نمیشه یا بهتر بگم بیشتر اوقات اینطوره...
و اما... دلزدگی شما از نت! باورم نمیشه

اگر گلی چیزی یا کسی را تعریف دهد یعنی واقعا بله

اما دلزدگی از نت
باور کن یا من از نت زده شدم یا نت از من زده شده
مدتیه زیاد نتگردی بهم حال نمیده

شبنم دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

الآن رفتم زیر تاثیر

مگه تاثیر زیرم داره
بحق چیزای نشنیده

نگین دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

منم همین حسو به نت پیدا کردم
دلزدگی...

یه حس مشترک !!!
نکنه یه ویروس باشه که به همه سرایت کرده؟!

درنا دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ب.ظ http://www.dornah.blogfa.com

ولی دیگه از این خانوما کم پیدا میشه هاااااااااا
ادامه مطلبتم خوندم جالب بود

آدمای خوب
چیزای خوب
جاهای خوب
از همه کم پیدا میشه این روزا

3ajid سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ق.ظ http://pelak1.in

سلام
آرمان یه بوهایی داره به مشامم میرسه ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!
داری مقدمه چینی میکنی واسه تنها گذاشتن!!!!!!!!!!!!!!!!!
این دفعه این کار رو بکنی دیگه نکردیا!!!!!!!!!!!!!!!!!!

فعلا که هستم
ولی مجید جان یه جوال دوز به من می زنی داداش! یه سوزن به خودت هم بزن

تو که خیلی وقته میدون رو خالی کردی

الاف سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ق.ظ

منظورتون اینه که اگه با وجدان کار کنیم ؟
اما دیگه تو این دوره زمانه دیگه ادمای با وجدان به دل مردم نمیشینن؟
من تجربه زیاد داشتم حداقل توی مغوله کاری خودم
متاسفم برای همه ادمای با وجدان

آنچه ارزشمند است نادر و کمیاب است
یکیش وجدان

درنا سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ق.ظ http://www.dornah.blogfa.com

قشنگ بود آپم[گل]بیا

اومدم
کفشام کو؟؟؟؟؟؟؟؟

چشم عسلی سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ق.ظ http://siiib.blogsky.com/

سلام خوبی
میخوام نظر تو درباره داستانم بدونم
پس
بدوووووووووووووووووو

پام درد میکنه نمی تونم بدو ام

بذار زنگ بزنم آژانس با تاکسی بیام

حتما بازم رمان زیاد خوندی

ندا سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

ارمان جان مطلب خیلی زیبا بود ممنون از این مطالب جالبت

نه به زیبایی مطالب شما

آسمون شب سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ق.ظ http://jesarate-eshgh.blogsky.com

سلام داداشی
یه موقع نذاری یه دفعه بریااااااااااااااااااااااااا
واقعا آدما همیشه دنبال اینن که بقیه ی آدما رو جلوی دیگران بد جلوه بدن و تو کشور ما اکثر آدما بخاطر لیاقتشون سر کاری نمی رن و به جایی نمی رسن فقط بخاطر پارتی و ...
شاد باشی داداشی

هستم مینایی
اما کم میل و بی حوصله

انگار چسب نت کم شده. هر چی می چسبیم بهش اون ول میکنه

درسته شایسه سالاری ما در کشورمان نداریم
بلکه اقاسالاری است

عادله سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:59 ق.ظ

خوش به حال طرف به دیگران کمک میکرد کاش همه این جوری بودن

ای کاش

نگین سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ http://hobaaab.blogsky.com

سلام اقا ارمان
ادامه مطلب رو خوندم، خیلی قشنگ بود، جدی میگم
جواب کامنتتونو تو حباب دادم.
مرسی از حضورتون توی حباب

سلام اسم حباب برام جالب بود
علت حضورم این بود
سپاس

مهسا سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ب.ظ http://deleasemooni.blogsky.com

خیلی جالب بود
این نشون میده آدم همیشه باید خودشو ارزیابی کنه
به منم سر بزن

خود ارزیابی اینو هستم
ولی کیه که حاضره خودش رو محکوم کنه ؟!

یه زن... سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ب.ظ http://yezan66.blogfa.com/

وجدان کاری رو داری

خیلی خیلی

حالا وجدان کیولیی چند ؟

یه زن... سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 ب.ظ http://yezan66.blogfa.com/

ادامه مطلبت رو خوندم....
جدی جدی ماها هم همینقدر وقت داریم و چقدر هم مغرور و بیخیالیم انگاری که اینجا موندنمون همیشگیه
خدایا ماهارو ببخش و بیامرز

خدایا منم ببخش
من از همه تقصیرکار ترم

حتی از فریناز

3ajid سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ب.ظ http://pelak1.in

بد اخلاق خان! هستی؟

هستم داداش خان!
حاال ما بد اخلاق شدیم
باشه مجید به هم میرسیم

3ajid سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://pelak1.in

من مخلص داداش گلم هستم!
عرض کردم که سایت جدید زدم!
خیلی وقت گیر بود برام
کلی براش زحمت کشیدم!
واسه همین نمی نوشتم داداشی!

داداش گلم سایت جدیدت رو دیدم
فعلا که در حالت دمو هست و هنوز فعال نشده
ببین تو بگو من تو کره ماه وبلاگ زدم من تاکسی میگیرم میام اونجا سر میزنم

3ajid سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ http://pelak1.in

فدای داداش گلم

تا بوده شما گل بودین ما هم خار گل
مجید جان! بذار هر کدوم سر جای خودمون باشیم
باشه داداش گل

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:42 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

سلام.چند روزی نبودم
هر دو داستان قشنگ و با مفهوم بود

رفته بودی ماشین رو تحویل بگیری؟

فریناز سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:06 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

من که تقصیر کار نبودم هیچ وقت
واسه خودت دعا کن

حالا یه بار خواستیم با واسطه کردن تو به یه نون و نوایی برسیم

حالا مگه کسی خواست جهنم ببردت دختر! ؟
بردنت جهنم هم خودم میام از رو دیوار بالا میکشدمت تو بهشت

نازنین سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ب.ظ http://sokoot989.blogfa.com

این پستتون هم خیلی قشنگ و جالب بود...

ممنون
قشنگیش را در سلیقه شما باید جستجو کرد

نازنین سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:34 ب.ظ http://sokoot989.blogfa.com

این ادامه مطلبتون رو
راستش یه بار دقیقا باهاش درگیر شدم
البته باید مثل این فرد درست باهاش مواجه شد و فهمیدش
ببخشید خیلی وقته که تو وب شما موندم و دارم مطالبتونو میخونم
هی میخوام برم ژای درسم میگم این یکی دیگه آخریشه ولی...
الان فکر کنم برم دیگه...

من که اصلا نگاش هم نمیکنم
به نظرم هم درست مهمتره هم مطالب بهتری داره

بهر حال ممنون که اینقدر لطف دارین

ZiZo0o سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:50 ب.ظ http://qabeax.persianblog.ir

خییییییییییییییییییییییییییلی
خییییییییییییییییییییییییییلی
خییییییییییییییییییییییییییلی
قشنگ بود کلی حال کردم.
لذت برممممممممممممم
.
.
یه گله کوچولوموچولو داشتم آقا آرمان گل.
من به تمام پست هاتون نظر میدم ولی چرا اصلا پیداشون نیست ؟؟؟
هی هم میام میگم که چرا نیست ولی جوابی نمیگیرم.
.
بابا نا سلامتی وبلاگ آبدزدک یکی از همیشگی هاست که باید بهش سربزنم.

من همه نظرات رو تایید میکنم
اگر نظر آبجی زینب باشه که قاب عکسش میکنم بعد نصب العین وبلاگم میکنم

مطمئنی اینجا نظر گذاشتی؟

فریناز سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:26 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

آفرین امروز فرهنگت خاموش بوده انگاری!!!

خواستیم!
خواست!


میگم تو نوه نتیجه ی آرماطون 300 سال پیشی نگو نه

پدربزرگت میگفت
خاستیم خاست

خدا بیامرزتش

اگر نوشتم خواستیم غلط نگارش شده
همان خاستیم درسته

آرماطون خوده منم
مگه به سنم تو پروفایلم نگاه نکردی
تازه این نصف عمر واقعی ام هم نیست

سینا سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:18 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

اگه ازون زاویه نگاه کنیم می بینیم اون صاحب کار هم انسان قدرشناس و با اخلاقی بوده.
داستان عمر ه خیلی خوب بود این اخوندا باید یخورده یاد بگیرن.
دلزدگیت شاید بخاطر این باشه که از تکرار متنفری .

عمر همه ما تو یک رنج است
کاش قدر کوتاهی آن را بدانیم

تکرار؟؟؟
فکر کنم درست میگی. باید از تکرار بیام بیرون

خدا همین نزدیکی هاست سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ب.ظ http://kumail.blogsky.com

کاش همه ی ما این گونه بودیم

کاش کاش کاش

الاف سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ب.ظ

گوش کن
گوش کن
گوش کن دوباره صداش اومد
چی؟نمیشنوی؟
خوب گوش کن
اره درست فهمیدی
دوباره بارون اومد اخی انقده حال میده
میگن وقتی خدا نعمتشو نازل میکنه دعاتون براورده میشه
پس من با خدا خیلی حرف دارم
برم زیر بارون
بازم خوشحالم

ببین فریناز هم بارون رو خیلی دوست داره
دست اون رو هم بگیر با خودت ببر زیر بارون

بعد ببین چه تراوشات ذهنی ازش بیرون میزنه
بجای برق با بارون کار میکنه

کوروش سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

درود بر آرمان عزیز و مهربان
تو سخن شعر است و کلامت به احساس اشعار دارد
کافی است قلمت را بر بوم دل بلغرانی تا به خون فریاد وامصیبتا سردهد
شوخی کردم
تو حرفت موزون است و سخن صاحب دل
ما به کلامی شیرین مهمان کنی بس




چند گاهی نبودمو باز خدمت خواهم رسید

خدمت ازماست استاد مهر و مهربانی

یه سیخونکی بهش میزنم تا باز بشه
شاید راه آبش گرفته

میلاد چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://kochedeltangi.blogsky.com/

سلام

عجب

عجب به جمالت
خوبی میلاد خان؟

میلاد چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:47 ب.ظ http://kochedeltangi.blogsky.com/

ممنون آرمان جان

عزیزی میلاد نیکنام
بنده هم ممنونم

پیمان شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ق.ظ http://paymandorosti.blogsky.com/

جالبه . عذرخواهیتم قبوله !

خوبه همیشه به این فکر کنیم که همه مون بالاخره یه روزی میریم. پس بهتره مثل اون آقاهه رفتار کنیم.

رفتنی باید یه روز بره
همه مسافریم.
کاش کوله مان سبک باشد تا سفر زود خسته مان نکند

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.