آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

عیدانه


دلم امروز هوای آن یار مهربان را کرد.

همان که در سایبان مهرش در مخملی نرم لولیده ام و از بوی مستانه اش شوریده ام.


تقدیم به تو که دوستت دارم بیش از همه دوست داشتنیهای دنیا

 

از عشـــــــــق گفته بودم تکـــــرار در مکرّر       آنقـــــــدر پیله کردم تا وصـــــل شــــد میسّر


بر بیستون ِ خواهـــش آنقــــدر تیشه بودم       تا از وصــــال شیرین فرهـــــاد شــــــد مظفّر


هر گل که بو کشیدم بر برگ برگ ِ آن گـــل      با بــــــوی خـــوش نوشتم  اوصــاف آن معطّر


آمد بهار ِ رویــــش تا خاک زنــــــــــده گردد       در خـــــاک ِ این دل ِ من عمریست ایـن مقرّر


خورشید گرچه گرم است بر پیکــر زمستان       آتشفشان بــه جــان است از یــــار ِ مهر پرور


شب رنگ مرگ دارد، ما را چه بــاک از مرگ      در سینــــه ام چراغی است روشن تر از منوّر


در کلبــــــه ی وجودم عشّاق ِ دلپذیریـست      بر شیشـه های قلبــــم مــه می شـود مقطّر


در بیشه های سرسبـز  آهوی مست دیدم      چشمش بسان یارم سرمست و چشم منظر


در پای چشمه گفتم اوصاف چشـــم ِ یــارم      دیدم که آب ِ چشمــــــه از شــــرم شد مکدّر


در کــــوه ابروانـش، در دشــــت گیسوانـش      هر ســـــو نظـر کنم مــــــن، او را کنـــد مصوّر


ای یار با تو هستم،ای دوست بی تو هیچم      کردند این نفس را همـــــــــــــــــــراه تو مقدّر


خـــــوش باد روزگاران، هر روزمان بـهـــــاران      باران عشــــــــــــق بر سر   تکــــــرار در مکرّر


عید است و عیــدیّ ِ تو (مقبـــول گر بیفتد)      این شعر برگ سبزیست از ســـوی این محقّر 

 


درد دل: وقتی نگاه میکنم می بینم سال به سال در ایام نوروز عطش ما به سیر و سفر و گردش بیش از دید و بازدید داره میشه.

گویی دید و بازدیدها تکلیفی است اجباری که به اکراه انجام می دهیم اگر هم شوقی هست گمانم برای گرفتن عیدی باشه.

آدمی تنها آمده و تنها میرود اما تنها زیستن تلخ است. کاش قدر این لحظات در جمع بدون را بیشتر بدانیم.

 

ح.ا.۱: این رو یه جایی دیدم خیلی خوشم اومد:

 عیـد که می آید این دلم قد تُنگ های ماهی ، تَنگ می شود برایت !


ح.ا.2: یه شعر طنز تو ادامه مطلب در مورد هفت سین خانمها گذاشتم. حوصله تان شد بخونید تا کمی بخندین. البته من ننوشتم. از جایی کپی برداشتم.

هفت سین خانمها !!!!


خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن :
کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن !
ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل !
خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال !
هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو
غیـــــــر خرج عیـــــد و ... غیــــر از رختِ نو
"
سین" یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید
تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد
"
سین" دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــن
تا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن !
"
سین" سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ
دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ
"
سین" چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ
تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ
"
سین" پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن !
تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن !
....
آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد
رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد !
گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !!
من دو "سین" کم دارم ، ای نیکـو خصال !
....

گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم
با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم
!!
"سین" ششم ، سنگ قبـــری بهر من
!
تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن
!
"سین" هفتم ، سوره ی الحمد خوان
...
بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان
!!!

نظرات 28 + ارسال نظر
خدا همین نزدیکی هاست دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:15 ق.ظ http://kumail.blogsky.com

ممنون

nima دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ق.ظ http://popcrazy.blogsky.com

سلام بر استاد گرامی آقا آرمان گل.
عذر ما را پذیرا باشید تو این مدت قابل نبودیم سر بزنیم به هر حال قصدمون فقط عرض ادب بود و احترام بزرگتر ها رو بجا آوردن.
با اجازه شما.

عید نیما خان گل مبارک
رسیدن بخیر عزیز

سال خوبی با کسب مدالهای زرین افتخار را برایت آرزو دارم

میلاد دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ق.ظ http://kochedeltangi.blogsky.com/

سلام

چه قلب بزرگی

با این جمله هم
((آدمی تنها آمده و تنها میرود اما تنها زیستن تلخ است. کاش قدر این لحظات در جمع بدون را بیشتر بدانیم))
حسابی موافقم.

میلاد عزیز ممنون از حسن نظرت نسبت به درددل حقیر
باور بفرما چشم بر هم بزنیم انقدر کهولت سن پیدا می کنیم که محتاج یک لبخند برای عیادتمان می شویم.

امروز لبخند فردا را فراهم کنیم

شبنم دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

اتفاقا همین الآن تو وبت بودم بگم بیا آپ کردم

من الان اونجا بودم خبری از اپ نبود
یعنی به این سرعت

شبنم دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

آره دیگه سرعت بالاس

در مورد عید امسال : اصلا حال نداد
مسخره ترین عید بود

آبجی! عید هر سال خوب و قشنگه
فقط این نگاه ماست که خوب و بدش میکنه

جوجه ها را اخر پاییز میشمرند
تا اونموقع شاید نظرت عوض شد

شبنم دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

حالا تا پاییز یه فکری میکنیم

منظورت یه فکر اساسیه دیگه؟ آره ؟!

شبنم دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:33 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

دقیقا ...
زدی تو خال

منو که می شناسی
دفعه بعد بی برو برگرد شیرینی میخام

پس حواست باشه ایندفعه دقیقا بزنی به هدف

بانوی عشق دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:46 ب.ظ

سلام عشق من .

بی تو از کاروان عشق ، من جا مانده ام
از شکرانه ی نعمتی چون تو ، در مانده ام .
سه شاخه گل برات میفرستم

یکی از طرف خداوند که نگهدارت باشه

دومی از طرف دلمه که دوستت داره

و سومی از طرف چشامه که دلتنگ دیدارت
عزیزم منم بیشتر از همه دوست داشتنیهای دنیا دوستت دارم
تو همه زندگی منی

سلام بانو! چه عجب چشم ما به جمال شما روشن شد
از صبح چشم انتظار دیدار شماییم

گویا ترافیک عیدی گریبانگیر شما هم شده است
می فرمودین راننده مخصوص با ماشین ویژه پی امدنتان می فرستادیم

ممنون از اینهمه قلب پر مهر که التفات فرمودین
جبران خواهم نمود

عیدتان مبارک
وجودتان بهاری باد

نگینツ دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

اون شعر طنز رو شنیده بودم این شعر رو خودتون گفتید ؟ خیلی قشنگ بود ولی برعکس من سال به سال که میگذره عید و دید بازدید و سفر برام عادی تر و بی مزه تر میشه

شعر از خودمه، اگر چه خود را شاعر نمیدانم

همچین کمکی با شما موافقم
اما هنوز که هنوز است حلاوت عید از زیر دندونام بیرون نمیره
آخه من میمیرم واسه آجیل و شیرینی

ستوده دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ http://saba055.blogsky.com

سلام آرمان عزیز.
این سفره هفت سین خانم ها را خوندم خیلی جالب عیدی خواسته بودن .
خب یادم باشه به شوهرم بگم از این هفت سین ها هم برای من تهیه کنه
اما آخرش را نمیخوام همون 5 سین کافیه

نه دیگه
هفت سینه مثلا
پنج سین نمیشه چونه هم نزنید

اسم این شوهرای بیچاره که میاد دل من یکی کباب میشه

نگینツ دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:06 ب.ظ

ممنون... هی بد نیستم
نه هنوز حالم سره جاش نیست

انشاله خوب میشید

ولی سرسری نگیرید اون رو

گل مریم دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ

سلام!
می بینم که آهنگ وب من کار خودشو کرد
عجب شعری! جدی مال خودتونه
بابا بی خیال! پس با این حساب بی استعدادترین آدم وب منم بین بچه ها تو بگو یه بیت!
و اما این خانومه... خیلی کم توقعه! پراید! خوب می گفت سوناتا! سانتافه! سوزوکی!
ببین آقا آرمان! ببین قدر ما خانوما رو نمی دونین!

جدی خوبه؟!
وقتی گلی تایید کنه باید برم قابش بگیرم

استعداد شما در چیزای دیگه است
مثل مخالفت با من

کاش قدر میدانستیم
ولی من که قدر میدونم. بقیه مشکله خودشونه

سینا دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:38 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

خیلی عالی بود من همه ی شعراتو دوست دارم و با علاقه می خونم .مثل شما طبع روان ندارم و برای همین بهاریه ای از استاد شفیعی کدکنی برات می نویسم.
در روزهای آخر اسفند
کوچ بنفشه‌های مهاجر
زیباست
در نیم روز روشن اسفند
وقتی بنفشه‌ها را از سایه‌های سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
میهن سیارشان
در جعبه‌های کوچک چوبی
در گوشه‌ خیابان می‌آورند
جوی هزار زمزمه در من
می‌جوشد
ای‌کاش
ای‌کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشه‌ها
در جعبه‌های خاک
یک روز می‌توانست
همراه خویش ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاک

سینایی ! دستت درد نکنه
پای منبر استاد کدکنی نشستن ارزشش از شنیدن شعر درپیتی من بیشتره

ما خاک قافیه کفش آن عزیز هم نمیشیم

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

ما که امسال نه عید دیدنی رفتیم نه مسافرت
فکر کنم به خاطر یارانه ها همه دوست دارن برن مسافرت تا خرجشون زیاد نشه
چه جمله قشنگی اخییییییییییییی
هفت سین قشنگی بود اگه آقایون بگیرن

چه بلایی سرمون اوردن که از همدیگه فرار میکنیم
خدا ازشون نگذره

در مورد هفت سین خانما خیلی به آقایون لطف دارن
اما اشکال نداره
اقایون تا دلت بخاد پوست کلفتند
گوششان در و دروازه است

آسمون شب سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ق.ظ http://jesarate-eshgh.blogsky.com

سلام داداشی
قشنگ بود
بهم سر بزن منتظرم
درست نیست شادی هاتونو با حرفای دل شکسته ی من تبدیل به غم باشه پس تنها می گم همیشه شاد باشید

مرسی آبجی از تعریفت

شاد ما در شادی شماست
غم شما غم دل ماست

اگر دلتان شکسته است کیمیاست
حضور خداوند در دلهای شکسته بیشتر است

شادی هایت افزون ، چراغ دلت پر فروغ

ستوده سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ق.ظ http://saba055.blogsky.com

سلام آرمان عزیز.
الان دوباره شعرتون را خوندم .
خیلی زیبا وصف یارتون را کردید خوش به حال بانوی عشقتون
دعا میکنم که همیشه در سایه سار عشقش با شادی زندگی کنید

ممنون
خوش بحال همه بانوان عشق
و همه بانوان این سرزمین

تشکر

رضا سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ب.ظ

خوشمان آمد

خدا را شکر

ویس سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

شعر اول را حتما به همسر محترمتان تقدیم می کنید.که بسیار هم عشقولانه است.ولی خیلی درست نوشتی ،کاملا حقیقت داره.تنها زیستن تلخه.شاید در هیاهو یی که زندگی می کنیم دوست داشته باشیم تنها باشیم.ولی مطمئنا برای زمان کوتاه.ودر باره هفت سین:خودمونیم چرا اینقدر در باره خانوما بد فکر می کنید.ولی یواشکی بگم خیلیش درسته.گاهی خودم شاخ در میارم.

درست فرمودین به همسرم تقدیم کردم
کی بهتر از آن عزیز

من که از تنهایی بیزارم

سعی میکنیم منبعد بد فکر نکنیم.
البته خانما هم باید کمک کنند به ما که بد فکر نکنیم

چطوری؟!
معلومه عکس چیزی که ما در موردشان فکر میکنیم عمل کنند

ghasedak چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ق.ظ http://www.earsplitting-silence.blogsky.com


ای بابا چرا این شاعر نه از من اسمی آورده نه از خواهرام


داداش آرمان این شاعرو به من معرفی کن من باهاش کار دارم


اصلا چطور جرأت کرده ؟؟!!!!!!

نسیم جان! شعر قبلی هم اشتباه کردی دختر خوب!
من اونجا گفتم سحر یعنی جادو نه سحر به معنی صبح

ولی چشم دفعه بعد نوبتی باشه نوبته شبنمه

عماد چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ http://love3.blogsky.com

ممنون که بهم سر زدی (پسرایرونی)

خواهش می کنم
چراغ چشم و دلتان همیشه پرفروغ

ستوده چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ق.ظ

سلام آقا آرمان عزیز.
ما که امسال گردشی ندیدیم هر چی بود دید وبازدید بود ..
تنهایی خیلی سخته من که از تنهایی بیزارم .

خب شما اهم رو انجام دادین
حالا باید به مهم برسین

معلما هیچکدوم تنها نیستن
ماشاله همه سال تحصیلی دور و برشون پر بچه است

ghasedak چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:19 ب.ظ http://www.earsplitting-silence.blogsky.com


حالا چه فرقی میکنه ظاهرش مثل همه دیگه منم به نیت سحر یعنی صبح فرض کردم

قبول
میگم نسیم جان! یه چند وقتیه یه چیزی یادت نرفته؟؟؟

پریا چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.unsherli.blogsky.com

ای آرمانه بد!
حالا دیگه توام علیه خانما توطئه می کنی؟!
از تو انتظار نداشتم!
ولی خداییش حقیقت بود!

بابا شعر هفت سین از من نیست
تازه این شعر بوی فمنیستی میده
آقایون باید مواخذه کنند

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

سلام
کجایی چند روزه

هم هسنم هم نیستم
الان شهرستانم
اما هوای اینجا را هم دارم

کوروش پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:34 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

سلام بر آرمان عزیز
مطلبت را بعدا می خوانم عزیز

دیشب سفرم تمام شد آرمان عزیز
دامغان .جندق .یزد. رفسنجان.کرمان.سیرجان. شیراز . اهواز. آبادان. خرمشهر .بهبان. نائین و اصفهان و ...

جا همه ی دوستان خالی
یاد همه بودم عزیز

سپاس استاد!
خوش باشید
به ما که سر نزدید
آمدیم گرگان تلافی میکنیم

کوروش شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

منتظر دیدارم و پر شوق
یادت بودم ارمان جان
ولی راهی برای تماس نداشتم.

شعر عاشقانه و زیبائی بود
طنزت نیز حرف بسیار برای گفتن داشت
اگرچه دو سین اخر برای دشمنانت

مشتاق دیدارتان بودم استاد!
ممنون از تعریفتان
همه هفت سین اش طنز بود
دشمن کجا بود

فریناز یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

آرمان قلبت این قدر بزرگه بعنی؟

بانوی عشق تبربک میگم بهتون بابت این عاشق شوریده ی شاعر

خیلی ذوق کردم این اپو دیدم خداییش

خدا حفظش کنه

نه بابا
قلب ما قدر یه نخوده . نه نخودچی
چون خیلی نخودچی دوست دارم

ندا سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

انشالله سالی پربار داشته باشید

شما هم همینطور

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.