آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

جانان

جان جانان


دل ِ مـــن وقتی تمنـــای تــرا داشـــت      نشـــد و بــــاز تقــاضـــای تـــرا داشت

تو به صـــد پرده نهان بودی و چشمــم       هــوس ِ دیــــدن ِ سیمای تــرا داشت

نگــران بودم از این غصـــــه بمیــــــرم       کـه چــرا چشــــم تقـلای تــرا داشـت

شب ِ دیـــدار تو این راز عیــــان شــــد       تن ِ مــن بـــوی ســراپـای تــرا داشت

دل ِ بیمـــــــار مرا درد عـــلاج اســــت       اگــــر ایــــن درد مــداوای تــرا داشـت

نفســم از نفـس ِ گـرم تــو بـرجــاست       چه کسی نفــس مسیحـای ترا داشت؟

شـه  ِ گـل بــود اگــر سوســن ِ زیبـــا       لـــب ِ خنـــدان و فـریبـای تــرا داشـت

همه دم غبطه خورد سرو که ای کاش!      تــن ِ او هـم قــد و بـالای تــرا داشـت

گل ِ من! کــاش زمان مال دلم بــــــود        همه وقت، وقـت ِ تماشای ترا داشت

 

**********************


پ.ن.1: منم میخام مثل هفت سنگ یه مسابقه راه بندازم

جایزه اش  نقده نقده. یک دستگاه 206 سفید تیپ 5 با راننده و کارت طلایی 5 ستاره

اما سوال: تصویر پایین متعلق به کدام شخصیت تاریخ ساز جهان است ؟؟؟

سینا لو نده !

( راهنمایی: الان تو زندانه و یک پلیسه)



پ.ن.2: یه بخش به موضوعاتم اضافه کردم بنام "جانان" . میخام دلنوشته هایم برای عشقم را با موضوع "جانان" منتشر کنم. این کمتر کاریست که از این درویش عاشق بر می آید.

درست میگم بانو!


پ.ن.3: اون جریان استخدام پست قبل بود که گفتم. اونا را برای پیمانکار نیروی انسانی جذب کرده بودیم. اگر به شرکت بی در و پیکر ما نمی خندین باید بگم پیمانکار مربوطه انصراف داد. بیچاره ها شروع بکار نکرده عرقشان خشک شد. پیمانکار سفارشی بود و وقتی دید کیسه اش یه شبه پر نمیشه انصراف داد.

نظرات 35 + ارسال نظر
نگین سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://hobaaab.blogsky.com

نمیدونم کیه
حوصله ی فکر کردن ندارم بخدا.
آقا سینا بیا بگو همه رو راحت کن
پست قبلو خوندم ، سوالات بانمکی بودن.
این پیمانکاره مطمئن بوده که پیمانکاره؟؟؟
ره صد ساله رو یه شبه مگه میشه رفت؟

سینا نگی هان

بعضیا فکر میکنند میشه ره صدساله را یکشبه رفت
ولی فقط فکر میکنند

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

آفرین بخش جانان و خوب اومدی
نمیدونم یعنی کی میتونه باشه؟

اگه گفتی ؟

ممنون از تاییدت

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

احتمالا اولم

کاش میشدی
آخه

ولی اشکال نداره در لطف به وبلاگ حقیرانه بنده اولِ اولی

کوروش سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

آرمان عزیز

با درود از سروه ای گفتی که حتم دارم جانانه خواهد بود
بسیار زیبا ست شعرت
که آدمی حسد می برد به جانانت

این بانو را من نشناختم
شاید دوستان دیگر کمک کنند و هدیه هم مبارکشون باد


ما هم به شما حسد می بریم از کلام نغزتان
و مهر بی پایانتان

بذار بقیه نظرشان را بدن اگر نبود تو پست بعدی میگم استاد!
برای شما یک تریلی مهر هم کم است دانای خوش سخن
206 چه قابل است

ستوده سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ب.ظ http://saba055.blogsky.com

سلام آرمان عزیز.
اول تبریک به خاطر این قلم زیبا واین بانوی خوشبخت
بعد من چون تازه از مدرسه اومدم وخسته هستم اصلا فکرم کار نمیکنه که ببینم این کیه ولی هر کس هست آشناست فکر کنم دختر خاله ام باشه
حالا کلید 206 را رد کن بیاد منتظرم دم بنگاه

غلطه آی غلطه

خانم معلم شما که ماشین دارین 206 میخاین چیکار
از تعریفتان مسرور و مشعوف شدم

بس که معلم دوران تحصیل تو سرمان زدن وقتی شما تعریف میدین رگ بی جنبگیمان میزنه بیرون

یه زن... سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ب.ظ http://yezan66.blogfa.com/

بابا عشق بابا علاقه بابا جانان....................خیلی خوبه بخش جانانت رو میگم.....................

ولی این رونمیشناسمش............به جا نیاوردم......ولی 206 سفید رو خوب خوب میشناسمش...........

تشکر جانانه از شما آبجی!

نه دیگه
هر دو با همن . 206 با جواب

بانوی عشق سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:33 ب.ظ

آرمان عزیزم جان جانانم
هزاران بوسه عاشقانه تقدیم مهربانی تو ای جان جانانم
من به مهر تو چنان رام شدم٫که خدا می داند
دوستت دارم تا ابد عشق من

اول که
دوم که
سوم شما جان جانانید. بنده نیز درویش محبت شما
گدای مغرور اما محتاج مهر شمایم
گدایان را از در خانه نرانید که سنت مهمان نوازی در شان شما نیست

کاش این ابد هیچگاه ابدا نگردد

خدا همین نزدیکی هاست سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ http://kumail.blogsky.com

والا نمی دونم کیه....

حیف شد محمد جان
206 سلام بهت رسوند و گله مند بود

فریناز سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:48 ب.ظ

یه چی بگم؟!

من بانوی عشق رو بیشتر از شعرای تو دوست دارم

بانو دلمون براتون تنگ شده بود

بانو رو ولش کن
شعر رو داشته باش

Ghasedak سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:22 ب.ظ http://earsplitting-silence.blogsky.com


من نمیدونم این کیه

راهنمایی کنید

باشه راهنمایی هم میذارم
بذار برم پای رایانه

دریا سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:32 ب.ظ

من ازتاریخ متنفرم کتاب درسیامو بزور میخونم (منظورم فقط تاریخه)حالا ما شاهکار کنیم همینارو یاد بگیریم انقدر گیرودار دارم که اصلا تاریخ روبیشتر ازحد کتابام نمیخونم...اصلا من تابه حال اسمشم نشنیده بودم!!!!
پاسخ خوبی به سوالتون بود حالاماشین رو بدید کاردارم باید برم رانندش مال خودتون کارت طلاییم تقدیم میکنم به تمام پدر ومادران خوب..(آفرین به من)

نمیشه
ماشین با جواب درست

نگین سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

گل ِ من! کــاش زمان مال دلم بــــــود همه وقت، وقـت ِ تماشای ترا داشت
خیلی قشنگ بود

من این چهره رو تشخیص ندادم

ممنون آبجی
فقط حیف که زمان دست ما نیست
اما ما دست بسته هم نیستیم

شبنم سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:06 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

واقعا عشقتون قشنگه
احساستون قشنگه
هزاربار آرزوی خوشبختی براتون میکنم و بهتون از صمیم قلب تبریک میگم
آدم میاشما و این جمله هارو میخونه واقعا روحیه میگیره ( من که اینطورم ) من که روحیه میگیرم بقیه رو نمیدونم

منم همینطور
خودم نیز از خودم روحیه میگیرم
البته حمایت یه آبجی خوب مثل شما هم بسیار موثره

ویس سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

آقا اجازهخودتون غلط دیکته و غلط نگارشی دارید:میخوام درسته نه میخام./مربوطه غلطه./نقد ـنقد درسته/دوم:یاریسش کن مشتری بشیم.سوم نمی دونم عکس کیه.

قبلا این بحث را با فریناز داشتیم
به این میگن ادبیات آرماطون
چکنیم همه چیزمان یه جوره دیگه است

قندیل سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:28 ب.ظ

اوف من میمیرم واسه این صحنه های هندی ....
زن آمیتاپاچان نی ؟!!

خیلی هندی تر از اینیم
حالا کجاش رو دیدی

گل مریم سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ب.ظ

عشق آرمان
و اما این عکسه... شبیه یکی از ایمیلا ایه که ایران ناز واسه کاربراش می فرسته

عشق آرمان تکه گلی جان!
خیلی آتشی و آتشفشانیه

بذار دلم بیشتر بجوشه ببین چه گدازه هایی بیرون میریزه

دریا سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ب.ظ http://zinat.blogsky.com

سلام...آهان فهمیدم...سینا لونده؟؟؟درسته؟؟؟میدونستمولی تاریخم بدنیستا!!!
بدرود تادرودی دیگر

بازم غلط بود
سینا یه دوست وبلاگیه
سیاستمدار و تاریخدانه

در پناه خدای خوبیها

فاطمه سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ب.ظ

افرین بر شما و عشقتان
واقعا جایزه میدی؟یا سر کاریه
من 206 نمی خوام اما اگه تونستم بگم باید بهم جایزه بدی
اما این شخصیت تاریخ سازفکر کنم هیلاری کلینتون باشه
من چند تا زن تاریخ ساز میشناسم یکیش همین هیلاری کلینتون
2پرنسس دیانا 3مرکل 4 ماری کوری الان هم وقت ندارم ببینم این حدسیاتم درسته یا نه اخه فردا باید برم دانشگاه فردا ظهر حتما با یه جواب مطمئن میام اما اگه توی این اسمای بود راهنمایم کن
دعا کن استاد سر عقل بیاد

هیچکدام از اینها که گفتی نبود
اگر سر عقل آمده بود از همان استاد بپرس شاید با دست پر برگشتی

کوروش سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

بی نهایت آفرین
.........احسنت
........هورا



و


بی نهایت سپاس




شرمنده نکن استاد
تازه یادم اومد وزن اون شعره که اونجا گذاشتم مشکل داشت
عذر بنده رو بپذیرید

شما عزیزید
این شمایید که هم هورا دارید هم باریک اله

ستوده سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ

ببینم آرمان خان چرا من را دم بنگاه معطل کردی مگر قرار نبود بیای کلید ماشینم را بهم بدی .
مگر من مسخره شما شدم که سر وکارم میذاری .
من که جواب درست را دادم چرا جایزه ام را نمیدی

بفرما زور زورکی جایزه میخای

ما باج نمیدیم
همان دم بنگاه بمانید تا 206 زیر پایتان سبز شود

کوروش سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

آرمان جان

این شعر را من خودم هم فی البداهه در همان صفحه ی فیس بوک گفتم

و امروز بدون ویرایش از سر بیحوصله گی اینجا هم گذاشتم

خودت و احساست رو دسته کم نگیر .
تو سرشاری
فقط با قلقلک احساست و نک قلمت بیگانگی نکن

از دلداریت ممنون

شما در مهرپروری هیچ وقت کم نمی ذارید
واسه همینه ارادت ما به شما روز به روز بیشتر میشه

فاطمه چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:34 ق.ظ

خب حداقل بگو مال چه دهه ای بوده شاید لازم نباشه از کسی بپرسم
خب قبول کن سخته اما برا من خیلی جذاب فقط جوابو نگو تا خودمون پیداش کنیم
این پست شما خیلی دوست داشتنیه من که خوشم اومد مرسی

راهنمایی کردم
گفتم زنده است و تو زندانه

هر پستی که از عشق و عاشقی باشه باب طبع خانمای محترم است

خب دیگه خانما خدایان عشق و مهرند. اینطور نیست؟

ستوده چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:24 ق.ظ

میدونی ارمان خان من هیچ وقت 206 دوست نداشتم
از هیچ نوعش را .
من فقط مزدا وهیوندا دوست دارم حالا اگر پارس سفید هم باشه
به ناچار قبولش میکنم .
اگر از اینها داری بهم بده وگرنه جایزه ات را بذار برای خودت

پارسم میخریم واسه خانم معلم
مگه اینجا چند تا خانم معلم ما تو بلاگ اسکای داریم

خانم معلم ! کمی خوش اشتها نیستی ؟!

کرگدن عاشق چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ب.ظ http://www.fonex.blogsky.com

بابااااااااااااااااا
آرمان؟!!
ای شیطون
چه بی خبر
حالا کی هست؟
این خانومه هم که اصلا نمیدونم کیه
راستی
من آپم
یه معمای خفن گذاشتم که عمرا جواب بدی
جایزه هم داره

یعنی چی بی خبر ؟
بابا همه عالم میدونن آرمان یه عشق داره که واسش میمیره

خانممه دیگه پرسیدن نداره

3ajid چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:06 ب.ظ http://pelak1.in

پلاک1 رسما افتتاح شد!
منتظر حظورتان هستم!
اولین نفر که خبر دادم شمایید داداش!
سمانه هم هنوز نمیدونه

درود بر مجید عزیز
خوبه بازم به فکر این داداشت هستی

گفتم به ابدیت پیوستم

بانوی شرق چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ب.ظ

سلام
به خاطر عدم حضورم واقعا شرمنده
خیلی دلتنگ ی دلتنگی بودم
خیلی زیبا بود

شرمنده دشمنتان

اما اینطوری حساب من با شما صاف نمی شود

گله دارم قدر این مدت که غیبت داشتی

فاطمه چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:37 ب.ظ

عجب پس یه زندانی معاصره
خوبیش به این بود که منو وادار کرد یه سرچی توی مغزم انجام بدم واطلاعات فراموش شده را فعال کنم خوبی دوم این پست این بود که ادم ودنبال یه موضوع میکشونه حتی اگر هم جواب ندادی اما با مطالب جدید اشنا میشی

به این میگن عطش و علاقه به کسب دانش
افرین به تو
جدا حقت یه 206 هست

pink چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ب.ظ http://www.togetherlife.blogsky.com

یکی از پایسای زندان زنان

اینم جواب نیست
زندان زنان کجا بود

گل مریم چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ

برید کنار! زود باشید فرار کنید
دل آقا آرمان داره می جوشه! مواظب باشید گدازه ها نریزه روتون

چرا خودت کنار نوایسادی؟
سوختی با خودته
ما اینجا پماد سوختگی نداریم

pashmakoo چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ب.ظ http://pashmakoo.blogsky.com

آرمان جون این شخصیت که منم دیگه سوال داره؟

یعنی تو پلیسی؟
الان تو رندانی؟
اخه اخه
بمیره برات بی بی بنک

فاطمه چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ب.ظ

چرا نذاشتی آرم روی شونشو ببینیم
افسر بوده؟

کارت شناسایی اش رو شونه اش نیست
اینطوری به جواب نمی رسی

کوروش پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ق.ظ http://korosh7042.blogsky.com

درود عزیز
مهربانیت را ساحلی نیست

از ما ارادات است و بس

ندا پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:34 ب.ظ http://neday-zendegi.blogsky.com

خدائیش کشتی ما رو عشقی مینویسی؟ سیاسی مینویسی؟ متلک بار مینویسی؟
...............
تکلیف ما را روشن کن چطوری حس بگیریم برای دلنوشته هات

والله خودم هم هنوز نفهمیدم کی به کی ام

هم عاشقم
هم درد سیاست دارم
هم شوخیم میاد

آش شله قلم کارم

سوتین صورتی جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ق.ظ http://kasimeslhichkas.blogsky.com

خدایا تااینجا تو کمک کردی این شدیم
یه چند روز بیخیال ما شو !

ـــــــــــ
حد فاصل این دو ۱۶ عظله است
اما تو میدونی بین من و تو چقدر فاصله است؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.


تنها یک اغوش

خدا نکنه خدا یه لحظه بی خیال ما بشه

فاصله من با شما بیش از این حرفاست
فاصله ای به اندازه شناخت

پدر پسر شجاع جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ

حافظ بچه ای دیدم در این دشت/که دنبال معشوقی زیبا می گشت.

پیداش کردم شما خبر نداری

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.