آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

روز جهانی زن

روز جهانی زن را بر تمام زنان آزاده ی جهان تبریک می گم

بویژه به مادر مهربانم، همسر نازنینم و خواهران عزیزم



تو بوی بهشــــــــت میدهی ، زن!      بــــــر روی ِ زمین چرا تو هستی؟

ماننــــــد ِ گلــــی ولــــــــی ندانـم       با چیــــن ِ جبین چرا تو هستی؟

خندت که نشان ِ شادمانی است      با چشـم ِ غمین چرا تو هستی؟

یک دســــــت و هزار هنرنمایی!!!       وه! خانـه نشین چرا تو هستی؟

انگشتــــــــری و جواهـــــری تــــو       در پشــت ِ نگین چرا تو هستی؟

از دامن ِ توسـت راه معــــــــــــراج       مغضـوبـه ی دین چرا تو هستی؟

ای گـــرم ترین چـــــراغ خانــــــــه        با غصــــــه قرین چرا تو هستی؟

ای پادشه ِ ســــــــرای دلهـــــــــا        بی تاج و سرین چرا تو هستی؟

***

بر روی زمیـــــــن تو گوهری، پس        تقدیــــــــــم ِ تو بـاد آســمانـــها

باران ستـــــــــاره بـــــــــر وجودت        در پـــــــــــای تو بـاد کهکشـانـها

عالم بـــــــه فــــــــــدای ِ نازنینت        قربـــــــــــــان ِ تو باد جان ِ جانـها



ح.ا.1: امروز عصر تو بازار حراج واقعیه. خرید عید نکردین دیگه همچین فرصتی گیرتون نمی یاد.

ح.ا.2: اگر هوس خندیدن کرده اید وبلاگ دانش دوست ما یه پست با حال زده است

ح.ا.3: اگر دلتان خواست به ادامه مطلب برید و یک درد دل زنانه را بخوانید.

سلام...به همه.....

این زندگی من است:

 هر روز صبح دو ساندویچ درست می کنم : یکی از جنس نان و کالباس....دیگری از جنس خودم!

هر روز صبح برای بیرون رفتن از منزل....به دقت خودم را در انواع مختلف پارچه ها می پیچم... مهم نیست چه فصلی از سال باشد...من همیشه  ساندویچ از خودم درست می کنم!!!..و البته برای حسن ختام... پارچه ای بر سرم می اندازم و آنرا به دور حلقم گره می زنم .... و  تمام روز  ...مراقبم که از سرم نیافتد!!! تمام روز ...پارچه بر سر....و مراقب......

پس ار اینکه این ساندویچ عظیم مهیا شد....از خانه بیرون می زنم....آه چه عالی...یک روز دلپذیر بهاریست!!! هوا مطبوع است و باد ملایمی می وزد ....جان می دهد برای اینکه در گیسوانت بپیچد و گردنت را نوازش کند! اما من...در حالیکه مراقبم که نگاهم به نگاه هیچ نامحرمی تلاقی نکند!!!!!!!...گربه ماده ای را می بینم ....که خرامان گردن افراشته و به نوازش باد تن داده!!! و حسرت می خورم که ای کاش زن نبودم اما گربه بودم .....

وقتی سوار تاکسی می شوم و به دقت کیفم را بین خودم و برادر بغل دستی حایل می کنم تا مبادا برادر مهربان دینی از گرمای تنم به هوس بیافتد و خدای نا کرده سر و کارش به جهنم بکشد....راننده رادیو را روشن می کند ....گوش می دهم که چگونه فرمانده ناجا یا هرجا! در خصوص برنامه مدون و منظم و جدی مبارزه با بدحجابی سخن می گوید....به یاد می آورم که چند سال پیش می گفتند طالبان ریش مردان را در قیف می کند و اگر ریششان به حدی نباشد که از قیف بیرون بزند....مجازاتشان می کند!!! نا خداگاه تصور می کنم که در ایران نیز زنان را در قیف کنند تا بلکه طول مانتو و شلوار  بانوی فهیم ایرانی محک زده شود!!!!از این تصور خنده ام می گیرد....!!البته.....چه فرقی می کند...به هر حال آزادی را متری اهدا(!) می کنند!

رادیو هنوز در گیر حجاب است! پس از پخش گزارشی از بدحجابانی که در یک تجمع خواستار بر خورد با بدحجابی شده اند(جل الخالق!!!)گوینده بار دیگر سوال برنامه را تکرار می کند: " برامون بگید که برای مبارزه با بدحجابی باید چی کار کرد؟...." و من می اندیشم : ساده ترین راه برای مبارزه با بدحجابی برداشتن حجاب است!... یک آن به قدری این جواب به نظرم واضح می رسد که خنده ام می گیرد: به راستی اگر حجاب اجباری نبود ...هیچ بدحجابی هم باقی نمی ماند!!!!!!به همین سادگی...به همین خوشمزگی!!!

از پنجره به بیرون زل می زنم....پسری لاغر اندام با شلواری که به فوت بند است و موهایی که عرش را سیر می کند ...بر و بر زاغ سیاه دختری را چوب می زند که با مانتوی کوتاه و چسبان و شلواری کوتاه ...هنگام راه رفتن ...تمام اندام چاقش از چپ به راست و از راست به چپ نوسان می کند! ......کمی آنطرفتر زن محجبه ای بدون اینکه نگاهی را ...به جز نگاه من.. به دنبال بکشد از عرض خیابان میگذرد... و من تجسم می کنم...که در زیر این چادر احتمالا اندامی مشابه اندام دخترکِ مانتو چسبان در نوسان است!!!!  نیازی نیست که ببینم تا بدانم در زیر آن چادر سیاه هم تمام عناصر جنسی زنانه احتمالا وجود دارد!!!!اگر کمی دیگر وقت بگذارم می توانم تمام بدن زن را آنگونه که می پسندم در ذهنم طراحی کنم!!!بدون حتی ...یک نگاه!!! (به این می گویند تجسم مردانه!!!!!)

با پوزخند ...می اندیشم: بالاخره همه ی ما "آن زیر میرها" یک چیزهایی داریم!!!!احتمالا اگر سردار ناجا می توانست و رویش می شد.....تمام زنانگیمان را نیز از بین می برد ...تا مردها خیالشان راحت باشد...که از هیچ چیز، هیچ خبری نیست.....و همه به سلامت به بهشت برویم!!!

چشمانم را می بندم و با تاسف به یاد نوشته ای می افتم که بر درب امامزاده ای نصب شده بود.....نوشته ای با این مضمون: ای زنان مومن! همانطور که گنجهایتان را از دستبرد دزدان پنهان می کنید...  همانطور که خانه هایتان را با حصار از شر حشرات و حیوانات موذی در امان نگاه می دارید....با حفظ حجاب ، خود را نیز از گزند نگاه مردان نامحرم محفوظ بدارید!

و من...با اندوهی دو چندان ....چشم باز می کنم و در خیابان به مردانی با غیرت می نگرم که دزد و موذی نامیده می شوند.....و هنوز می توانند بخندند!!!!!!!

نظرات 47 + ارسال نظر
فریناز سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:43 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام
اول همه اومدم جریمه نشم
ولی فکر کنم من باید شما رو جریمه کنم!!!

یه فمنیسم به تمام معنا...

اگه من میفهمیدم چجوری میشه شعر گفت خیلی خوب میشد!

امروز باشگاه تعطیله استاد؟!

داشتم برات تاخیر میزدم . به موقع اومدی

من !!! فمنیست


منم اگر بدونم چه جوری میشه با مناجات سر خدا را شیره مالید خیلی خوب میشد

باشگاه صبح تعطیل نیست ولی عصر بدلیل خرید عید تعطیله

ضمنا من استاد نیستم دکتر بودم. یادت رفته؟

زن سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ق.ظ

امروز و خوب امدی ممنون

کجا خوب اومدم
من که هنوز اینجام

ارغوان سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 ق.ظ http://sadeghi-arm.blogfa.com

ببخشید دیشب اعصابم خورد بود دستم رو گذاشتم رو کلید کیبورد با حرص تایپ کردم . می خواستم عقدمو سر کیبورد خالی کنم .

کار بسیار خوبی کردین
ادم وقتی عصبانیه چرا تو خودش بریزه. پس کیبورد بدرد چی میخوره
تا باشه کی بورد عقده خور و دلای بی غصه

ممنون

بانوی شرق سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.royavash.blogsky.com

سلام

مبارکه منم تبریک میگم

این شعرو خودت گفتی داداشی؟؟؟
خیلی قشنگه

بازم تبریک میگم

آره. بهم نمی یاد آبجی شعر بگم؟؟؟

وقتی شما بگین قشنگه باید قابش بگیرم بفرستم حراجی لندن
مطمئنا از کاپشن بعضیا بیشتر فروش میره

بانوی شرق سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

چرا بهت نمیاد؟!
خیلی هم میاد
همیشه هم شعرات قشنگه

چه تعریفی!

آبجی مون تعریف مان را نده پس کی بده
مرسی بانو!

چشماتون قشنگ می بینند وگرنه من بهش معر هم نمی گم

ساناز سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ب.ظ

سلام خوبی دادش جون منم تبریک میگم حالا شعرات قشنگن ولی بنظرم اندنی ها تحویلشون نگیرن

ما یه لاف زدیم گفتیم شاید بگیره ما هم یه 54میلیونی مثل بعضیا به جیب بزنیم.
که اگر بگیره همه اش رو بین خودمون تقسیم میکنم.
به تو بیشتر میدم. شاید دیگه دست از سر خدا ور داشتی

شوخی بود. ممنون آبجی!

شبنم سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

.

یعنی اندازه یه نقطه نظرتون بود؟!
اشکال نداره
من از سرش خوندم تا ته خط.

عادله سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:59 ب.ظ

میگم برادر شما کار و زندگی ندارین ما نظر میدیم مثل جت جواب میدی
ببخشیداااااااا شرمنده این سواااال رو میپرسم جسارت نشهاااااا سن شما چنده برادر من

ما به جت میگیم ماشین دیزلی.
سرعت ما بیش از این حرفاست
من کارم پای رایانه است. برای همین همیشه روی نتم.
اما سنم.
سن من محرمانه است. اگر بگم ممکنه ناسا شناسایی ام کنه
آبجی بی خیال شین

سینا سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

روز جهانی زن-روز جهانی مرد-روز جهانی هوای پاک-روز جهانی کارگر-روز جهانی ...بدم میاد از هرچی روز جهانیه !
روز جهانی زن رو تسلیت میگم به دلیل استفاده ی ابزاری و شعاری از زن
باز هم شعر خوبی گفتی ایندفعه یاد حضرت مولانا جلال الدین محمد افتادم

همین یه تلنگر مونده که اگر اونم نباشه دیگر هیچ
البته میدونم دلت چرا پره. حق هم داری.
اینجا را از جهان خارج جدا کرده اند گویی که انها مریخی اند و ما ونوسی.
اینجا همه چیزش متفاوت و ماورء الطبیعه است.

ممنون که به بنده یادآور می شید پا در کفش کدام بزرگی کرده ام.
خدایش بیامرزاد که وقتی او را شاعری ایرانی میدانستیم.
اکنون به لطف کشور ترکیه متوجه شدیم صاحبش انها هستند.

ستوده سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://saba055.blogsky.com

سلام
منم این روز را به همه زنان فک وفامیلم تبریک میگم
البته به مادرم بیش از همه .
بعد در مورد آن درد دل اصلا باهاش موافق نیستم حجاب مصونیت است نه محدودیت

منم این روز را به شما و همه خانمای فک و فامیلتان و همه زنای دیگر تبریک میگم
الخصوص به مادر مهربانتان

درد دل بود دیگه.
البته ایشون مخالف حجاب نبود.
مخالف حفظ حجاب به شیوه های غلط بودند.
من که اینطور متوجه شدم.

محمد سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ http://mohamad-asa.blogsky.com/

سلام
خب بعضی وقتا خیلی گرون حساب میکنن و جاش اصلا خوب نمیشه
از اون میترسیم
البته چه من چه اونایی که میرن حاضرن چیزی رو که میخوان به بهای جونشون بخرن

انشاله ماجور باشین
جای دوری نمی ره
قیمتش همینه دیگه

بانوی عشق سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:53 ب.ظ

سلام بر همسر عزیزتر از جانم
شعر بسیار زیبایی نوشتی عشقم
منم این روز را به همه زنان ومادران سرزمینم تبریک میگم
برای تو مهربان همسرم آرزوی سلامتی وموفقیت دارم جان منی .

بانو! کجایی؟ از صبح چشم انتظار حضورتان هستم
گلم, تاج سرم
تبریک میگم و کلی عشق
قدم رنجه فرمودین
بانو! اینهمه ارادت داریم خدمت شما هوای ما را داشته باشید

فریناز سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:14 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

نه انگاری باید بیام جریمه ت کنما

خب بیا جواب منو بده!
استااااااااااااااد

نه ببخشید...
دکتر آبدزدک

خدایی واسه ما نصفه حساب کنی یا

گرفتار بودم
الان میام
بذار سپر و کلاه خودم رو ور دارم

بانوی شرق سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

یاد کسی افتادم که فکر میکرد حجاب از بی اعتمادی حاصل میشه

البته شاید درست میگفت
چون نمیشه به کسی اعتماد کرد٬ چون حتی با ساده ترین وضع هم باز نگاه های ....دنبالت هستند
گاهی فکر میکنم بین دسته ای گرگ قدم برمیدارم....
نمیدونم ولی شاید اگه واقعا حجاب اجبار نبود بد حجابی هم در کار نبود
ولی مگه میشه
ادعا کنیم مسلمون هستیم و بعد بگیم اجبار؟!
در صورتی که در اسلام اجباری نیست...
جور در نمیاد
مگه حجاب فقط به پوشش بر میگرده؟!
چرا کسی خودش رو متعهد نمیکنه به اون چیزی که داره؟؟؟
چرا هیچ کس تعریف درستی از حجاب نداره؟؟
.
.
.
.
خیلی سوال پرسیدم
ببخشید

بانو! جوابش از این هم طولانی تره
اونی که گفته حجاب از بی اعتمادی میاد درست نگفته اند
ستوده خانم هم حرف خویی زدند
شاید اگر حجاب را مصونیت ببینیم قابل هضم تر باشه

گل مریم سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:58 ب.ظ

من فعلا وقت نکردم برم خرید

خرید خوبی رو از دست دادین
اشکال نداره
سه شنبه بعدی هم میشه خرید کرد

آرمان سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:06 ب.ظ http://www.fun-center.blogsky.com

سلام آرمان جان.خوبی؟
من هم روز زن رو بهتون تبریک میگم
راستی مطلب خیلی خوبی بود ، مطلب وبلاگی هم که گفتی بد نبود

آرمانی ! چرا به من تبریک میگی؟
اینهمه وبلاگ مونث

من که پس از چند وقت دپرسی از خوندن اون پست اونقدر خندیدم که تا یه هفته ای روده هام گره شون باز نمیشن

آسمون شب سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:16 ب.ظ http://jesarate-eshgh.blogsky.com

سلام داداشی
خوبی؟
این چند روز خیلی بهم ریخته بودم
شرمنده دیر اومدم
چی شده این همه خانوما رو تحویل گرفتین؟؟
کاش همه چی درست بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حس بدی دارم داداشی
خوش باشی

چرا ابجی مینا! ؟
مگه چیزی شده؟
امیر خان! اذیتت کرده؟
امروز روز زنه مجبوریم تحویل بگیریم
به این میگن آینده نگری

گل مریم سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:30 ب.ظ

سه شنبه ی دیگه!!! چرا؟!

هر سه شنبه قراره بریم خرید
مثل اینکه شما زیاد خبر ندارین؟
فعلا زنبیلتان را اماده کنید
سه شنبه بعدی خبرش میاد کجا باید خرید بریم

دانش دوست ما سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ب.ظ http://daneshdostema.blogsky.com

سلام
ممنونم از حضورتون و تبلیغتون
راستی مطلب خوبی بود
فعلا

هنوز از پست تان از خنده دستم رو شکممه
خواهش میکنم

گل مریم سه‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ب.ظ

گرفتم!! لازم نیست انقدر بسته بنویسید! من با عامه خرید نمیرم

فکر میکردم گیرنده هات قوی باشند
اما چرا حس خریدت قوی نیست نمیدانم

مگر شما تافته ای جدا بافته هستید که با عامه نمی پلکید

یاسر چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ http://www.yas-m.blogsky.com

سلام آرمان جووووووووووون
من آپم باsmsهای مخصوص عیدنوروزسال90.اگر وقت کردین حتما یه سری بزنید.

چه پست به موقعی
کار ما را راحت کردین
دیگه نمیخاد این ور اونور دنبال اس تبریک نوروز بگردیم

فریناز چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:28 ق.ظ

هنوز سپر و کلاه خودتو پیدا نکردی؟

نچ
من که اومدم
بدون سپر و کلاه خود
نکنه میخای بگی اینبار هم نظری لز من نداشتی؟؟؟

عادله چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:19 ق.ظ http://sokootenili.blogfa.com

به جان ۸تا بچهام ۱۸تا شوهرام بی خیال نمی شم
این تن بمیره ول بکن نیستماااااا برو تو وبم سنتو نظر خصوصی بده به خدا لوت نمیدم من بچه ییییی خوبم وگرنه گریه میکنماااااا

راه نداره ابجی!
نکنه میخای برام شوهر پیدا کنی؟
من یه شوهر توپ دارم
واسه فریناز یکی پیدا کن

خدا نکنه شمابمیرید
هزار ساله باشید
خوشبخت و کامیاب

الاف چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ق.ظ

اگه این مناسبتها نبود شما مطلب نداشتین بذراین ما رو از الافی در بیارین؟
من حوصله ام سر رفته

هم مناسبتها زیادند و هم مطالب
مشکل وقته که کمیابه

برای چی حوصله ات سر رفته است؟
خب زیرش رو کم کن

برو کتاب اردک زشت رو بخون
هم اموزنده است و هم اوقات فراغتت پر میشود

خدا همین نزدیکی هاست چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ب.ظ http://kumail.blogsky.com

منم این روز رو به همه ی زن ها ( البته با تأخیر ) تبریک عرض می کنم

تاخیرش مهم نیست
خانما تبریکش را هر وقت که باشه قبول میکنند

فریناز چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:18 ب.ظ

باور کن واسه اون پست قبلیم هیج نظری از شما نداشتم

انگار قرار نیست شما به سوالی جواب بدین

چه سوالی
مگر کسی تو مناجات سوال می پرسه؟

عادله چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ب.ظ

من یه کمی خنگم منو گیج نکن الان دارم دور خووووودم میچرخم شوهر کجا بود گیر نیار منو

شما خیلی هم باهوشین
ببین دونستن سن بدردت تو نمی خوره
اصلا سن من همونه که تو پروفایلمه
میتونی بهم بگی پدربزرگ
شوخی کردم
ایندفعه من بمیرم بی خیال شو

دانش دوست ما چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 ب.ظ http://daneshdostema.blogsky.com

سلام
ممنونم از حضورتون
فعلا

خواهش میکنم
من همیشه حضورم بیسته

الاف چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:37 ب.ظ

جدیدا دارم کتاب تاریخ جنون میخونم گفتم شاید به دردت بخوره و دست از سر اردک زشت برداری یا که اینکه علاقه مند به کتاب دیگه ای بشین بابا بزرگ
واقعا اینقدر سنتون زیاده؟
ازقدیم گفتن خانما از گفتن سنشون واهمه دارن نمیدونستم اقایون بیشتر !!!پدرجون

من همون اردک زشت رو ترجیح میدم
یکسال دیگه جشن تولد سالگیه منه
شما هم با یه شمع تشریف بیارید
دیدی من از گفتن سنم واهمه ندارم

3ajid چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:34 ب.ظ http://3ajid.blogfa.com

به شایعه ای که هم اکنون به دستم رسید توجه نمایید::
آرمان 20 ساله است!!!

دیدی آ رمان جواب من رو ندادی همه مشتری شدن بدونن چند ساله ایااااااااااااااااااااااااا!!
ولی نترس من که لوت نمی دم بگم دهه سی هستی!!
حالا چه فرقی می کنه 30 یا 39!!
مهم اینه که من لوت نمی دم!
دیوونه شدم!!!

مجید جان! به شایعات توجه نکن
سن من همونه که تو پروفایلمه
با عزراییل قرارداد 500ساله بستم
هنوز خیلی تا پایان قراردادم مونده
مجید! نداشتیم هان!

فریناز چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:52 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام
میگم هنوز باشگاه تعطیله دکی جان؟!

دو روزه داریم فک مونو میجنبونیم فقط

آرواره هامون درد گرفت بابا!

رحمی بنمایید دکتر آبدزدک


راستی میگم من شوور نیمیخوام والا
آزادی رو عشقه

باشگاه فردا بازه
به فکت فشار زیادی نیار
ارتوروز فک میگیری دیگه از دست من کاری بر نمی یاد
من دکتر همه فن هستم
یکیش دکتر محبت یا همان دلال محبت هستش
تا برای شما شوور بقول خودت پیدا نکنم به بیمار بعدی نوبت نمی دم

این رو خوب گفتی ازادی رو عشقه
ما هم داریم به هر دری میزنیم تا کسبش کنیم
اما دیگه چیزی نمونده

کوروش چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:25 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

درود بر تو نازنین و بهترین آرمان

بله زخم هائیست
که درمان شده جراعتش
اما اثرش چون لکه ای می ماند

هرگز مکدر نبینمت

سپاس استاد مهربان
امید هرگز دلتنگ نباشید

گل مریم چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ

شاید حق با عام نباشه!

از کجا معلوم حق با خاص باشه؟
وزن عام بیشتره

خلیل چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ب.ظ

همیشه خنده رو باشید

فریناز چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ب.ظ

یارانم تموم شده بهت ویزیت بدما!
گفته باشم


اینجا بازار سن داغه انگاری

منم که اصلا نمی دونم !

بانوی عشق به دادمون برس

اگه اینجوریه یعنی منم میشم ۸۲سال

مامان بزرگ! شما دیگه چرا
تا بوده سن خانما از 20فراتر نمی رفت
چرا سنت شکنی میکنی؟

ویس پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

این نوشته داستان من است و یا نه بهتر بگویم داستان ماست.وپیوسته می گویند خودتان را بپوشید تا جلوی هرزگی ما گرفته شود.لباس و نوع آن همه جا انتخاب است واینجا اجبار.تمام مطلب در مقاله بود.//بود آیا که در میکده ها بگشایند؟

حق با شماست
اینجا اجبار را اختیار معنی کرده و میگویند زن ازاد است در پوشش
اینجا خیلی چیزها معنی شان وارونه است
کمی صبر سحر نزدیک است

خلیل پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ

اینقدر عصبانی آخه برای چی؟
الان که داشتی میخندیدی؟
چی شد ؟

الاف پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ق.ظ

شما به جرم اعلام نکردن سن مجبورید به سوالات زیر پاسخ دهید
1.سن شما چند برابر سن پدرتان است؟
2.سن شما چه کسری از سن فریناز را تشکیل میدهد؟
3.سن شما چه رابطه ایی با سن عزراییل دارد؟
4.ایا با عزراییل رابطه دارید؟
5.عزراییل بزرگتراست یا شما؟
6.چگونه عزراییل را به پارتی خود در اوردید؟
7.ممکن است در اینده سن شما به 4 رقم هم برسد؟
8. قرار داد شما با عزراییل کی به اتمام خواهد رسید؟
9.ایا شما در گرفتن جان دیگران با عزراییل هم دست بوده اید؟
10.هدفتان رااز این عمر طولانی بیان کنید؟

۱. حساب نکردم
2. فریناز مامان بزرگمه. اینطور که خودش میگه
3. عزرائیل داداش کوچیکمه
4. البته . فامیلیم
5. من
6. با یه بسته لواشک
7. بعید نیست. محتمله
8. فعلا 500ساله. بعدش باید با هم کنار بیاییم
9. یه اطلاعاتی هیچ وقت خودش رو لو نمیده
10. میخام با نوح رقابت کنم

میلاد پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ق.ظ http://kochedeltangi.blogsky.com/

سلام
منم از اینجا به همه خانم ها تبریک میگم

تبریک میگم

منم بهشون تبریک میگم
اگرچه فکر کنم امروز قصد کندن سر منو داشته باشند

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ

من با خواص کاری ندارم، عام دیگه بدتر... وزن که تعیین کننده نیست!

خب از نظر حجم هم عام بیشترند
از هر نظر بگی می بینی عام بیشترند
اینطور نیست؟

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:37 ب.ظ

نه!

من که میدونم جز خواصی ولی باشه ما عوام همه رو دوست داریم.
آبجی خواص! هوای ما عوام رو هم داشته باشید

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ب.ظ

ای بابا نشد! من کی همچین گفتم! به هر حال وضع جامعه رقت باره و همش تقصیر عوامه! از هر طرف که نگاه کنیم! حال و گذشته...

یعنی حالا بدبختی ما از خودمونه
دستت درد نکنه

و مسئولین عزیز بی تقصیر و معصومند

ای خدا ! به کی بگم این درد رو

چشم عسلی پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ http://siiib.blogsky.com/#

سلام
خجالت دادی با این همه تعریف
من لینکت نکردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا تو واسه چی لینکم نکردیییییییییییییی
چشمامم عسلیه

لینک کردم
مرسی از حضورتان آبجی!

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ب.ظ

دیگه بدتر شد که!
ایها الناس! (املاش درسته؟!) من منظورم این نبود!
همون ماجرای چرا تونس تونست ما نتونستیم!!!
به هر حال این بحث طولانی میشه واسه خودش که اینجا ظرفیت از هر نوعش رو نداره! بابا بی خیال میان فیلی می کننتوناااااااااااااا!

حالا ابجی چرا داد میزنی؟
الان همه میریزن اینجا
مگه دروغه؟
تونس تونست ما نتونستیم

ظرفیت داریم. ولی گلی جان! والله زور میگی

حالا که می فرمایی بی خیال شیم
چشم!
حق با شماست
خوبه؟

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ

همین جا کات بشه بهتره! گویا ما حرف هم رو نمی فهمیم
روح فمنیستی! هر چی شما بگی!
بای

ببین گلی خانم!
چرا حرف هم رو می فهمیم
ولی هر دومون یکمی یک دنده هستیم
درست میگم؟

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:36 ب.ظ

شاید

شاید
البته با حفظ حق نظر خودم

ویس یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ق.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

اومدم سلام کنم.

سلام آبجی!
شما هم سحر خیز شدین
نکنه شما هم عزم سفر دارین؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.