بازم این دیده به مهمانی ببر
بر سر سفره ی چشمانی ببر
تا بنوشم قدحی باده ی ناب
تا به آن باده کنم دیده خراب
دم به دم بوسه زنم بر لب جام
تا به آن روز که عمرست تمام
....
بازم این دیده به مهمانی ببر
بر در صاحب چشمانی ببر
بانو! کاسه به دست بر در منتظرم!!!
پاسخ زیبای بانویم:
تو را من میبرم هر شب به مهمانی چشمانم
به دستت میدهم جامی ومستت میکنم یارم
بذار دستان گرمت را به روی سینـه بفشارم
که با گرمای آن دستان نفس گیـرد تن وجانم
فکر می کنم بیت دوم تا بنوشم باشه

راستی به نظر می رسه این یه مثنوی طولانی بوده ها
بانو جان!دست به کار شید.رومونو سفید کنید الان
ممنون از راهنمایی تان
اصلاح کردم
بله می شد طولانی باشد
اگر بانو همراهی کند
بانو! دستش را به هر چیزی بزند طلا می شود
میگی نه صبر کن و ببین!
به داداش حسابی مزه داده اونم از نوع شیرینش
هی شعر میگی از بانو جونم جواب میخوای ؟
آخه نه خیلی دوسش دارم
دوست دارم دائم برایم شیرین زبانی کند
اُ اُ هنوز بانو شعر نذاشته
بانو زودتر بذارین
ما دیگه بد عادت شدیم
دوست داریم شعرو جوابیه شو با هم بخونیم دیگه
من میگم دیوان پر فروشی میشه ها
شعرای شما همراه با جوابیه های بانو
نظرتون چیه !
کاملا موافقم
khoda to va banut ro baraye ham negah dare
الهی امین
آرمانم عزیزم اینقدر من را دنبال خودت نکش گلم .





تو میدونی من طبع لطیف تو را ندارم که با زدن یک استارت موتور شعرت روشن میشه .
من هنوز از اون موتور قدیمی ها هستم که باید یک مدتی روشن باشه تا گرم بشه .
تا اخر دنیا هم که بگی منتظر میشم
قربان موتورت بشم که جت هم به پاش نمیرسه
این شعر به ذهنم امد اگر بد بود اصلاحش کن گلم






تو را من میبرم هر شب به مهمانی چشمانم
به دستت میدهم جامی ومستت میکنم یارم
بذار دستان گرمت را به روی سینـه بفشارم
که با گرمای آن دستان نفس گیـرد تن وجانم
حرف نداشت قربانت گردم



گذاشتیم در معرض دید عموم بجهت تبلیغ وبلاگ ابدزدک
ببین اینجا جدال شعر و دل شد


کمیت شاعران چون خر به گل شد
دوتا عاشق میان دشت احساس
تو گویی صید با صیاد ول شد
(کوروش)
چه کنیم استاد



بانو را هوای عشق بدجور برداشته است
قربانت
دلشاد باشی
خرم و برقرار باشید