دوست داشتن را عادت نکنیم

احتمالا این مسیج طنز رو یه دوست شوخ طبع براتون فرستاده که میگه:

الهی عاشق غضنفر بشی هر چی بهش بگی دوست دارم بگه هه؟

 

دیروز عصر خیلی خسته تر از هر روز از شرکت به خونه رفتم ، البته با کلی نذر و نیاز .

چون مدیر عامل واسه جلسه فرداش یه گزارش میخواست و ما را نگه داشته بود تا انجام شود.

وقتی رفت ما هم مثل زندانیان گوانتانامو  مثل برق از شرکت بیرون پریدیم

آنقدر خسته بودم که هیچ احساسی نسبت به زندگی و زندگی کردن نداشتم.

 فقط دلم میخواست یه گوشه ای بخزم و به خواب ابدیت بروم.

وقت خواب همینطور که آرام آرام داشت آرزوی چشمانم برآورده میشد یکدفعه این مسیج که بالا گفتم مثل اجل معلق تو سرم هجوم آورد. داشت حرص منو در می آورد .

 نمی دونم چرا یهو لجم گرفت و تمام نیرویم را در زبانم جمع کردم و با آخرین رمقهایی که در تنم بود برگشتم به همسر همیشه مهربانم گفتم "دوستت دارم"

منتظر بودم بی توجهی ناشی از خستگی عصر تا آنوقتم را بهانه کرده و بگوید "هـه"

اما وقتی گفت "منم دوستت دارم عزیزم" انگار دنیا برایم پوست انداخت و حس کردم هنوز مانده تا دوست داشتن هایمان جزئی از عادات و بدیهیات مان شود.


پس زنده باد زندگی و تمام چیزهای دوست داشتنی اش


 

ح.ا: بن لادن  هم به تاریخ پیوست. بازیگری که اگرچه خوب بازی کرد اما آنقدر در دل کارگردانان صحنه سیاست غرب عزیز و دردانه نماند که با تغییر فیلنامه در آخرین سکانس این تراژدی  تلاش کنند با مرگش اشکی را از چمشها سرازیر کنند. او مرد در اوج نفرت. نگویید فتوشاپ بود . او دیگر مرده ای بیش نیست حال چه در عالم سیاست و چه در عالم واقعیت .

آنقدر کریه اش جلوه دادند که کودکان مان نیز از دیدنش می هراسیدند.

این است تفاوت شاهزاده های غربی و بزرگ زادگان شرقی

چند روز پیش شاهزاده خود را در چشم مردم دنیا به اوج می برند و امروز بزرگزاده شرقی را با نفرت مردم دنیا به دریا می اندازند.

ما شرقی ها کی میخواهیم بازیچه نشویم و در زمین غربی ها بازی نکنیم؟؟؟؟؟