دوست داشتین اول هر بیت یک "کاش" و در آخر آن "ولی افسوس" بگویید، شاید حال مرا بیشتر درک کنید.
کاش روزی روز ِ یلــــــدا می رسید بعد
ِ عمری شب به فردا می رسید
زیر کرسی می گرفتیم دست ِ هم دست
مجنون دست لیلا می رسید
از میان ِ پنجــــــــره خورشید بـــــاز تا
ســـــــر ِ بالیــن بــابــا می رسید
چادر ِ گلــــــدار مـــــادر در نمـــــــاز دامــــن مهرش بـــه دریـا می رسید
همنـــــــوا با نغمــــه ی ناقوس ها بانگ ِ پشتــو تـا به سینا می رسید
از در ِ مسجد فقط با قصـــــد ِ قُـرب یـک
مسلمانـــی کلیسا می رسید
از درختــــــی در بهشـــــت ِ خاکیان سیـــــــب آدم دست حوا می رسید
جـــــــای این تسبیح پــــاره از بشـــر یک انـــــار ســــــرخ و زیبا می رسید
...
کاش یلــدا شــب نبود و یــک شبی منتظــــر
بودیـــم تــا یلــدا می رسید
دوست داشتم پیشاپیش یلدا را تبریک بگویم
و می گویم، اما کاش آنقدر که طولانی ترین شب سال برای مان عزیز است، به فکر روزهای
بلند زندگی نیز هم بودیم.
کاش کوتاهی روزهایش را به گردن بخت و
بلندی شبهایش را قسمت نمی خواندیم.
یلدایتان
مبارک
|