فرهاد و شیرین

من از داستان اسطوره ای فرهاد و شیرین خیلی خوشم میاد. بگذریم از عاشقانه بودنش، یه چیزی توش هست که منو جذب میکنه. اگرچه شیرین به خسرو دلبستگی دارد اما با شیطنت یه نیم نگاهی هم به فرهاد دارد. اما فرهاد صرف نظر از عشق شیرین به خود، به او دلبستگی دارد. تا آنجا که رشوه گزاف خسرو را برای فراموش کردن شیرین نمی پذیرد و در عوض شرط خسرو را که کندن کوه بیستون بعنوان تنها راه رسیدن به شیرین است را با جان و دل می پذیرد. وقتی هم که با فریبکاری خسرو مبنی بر فوت شیرین کندن کوه را دیگر بیهوده می بیند، وصال را تنها بر روی کره خاکی جستجو نمی کند. او میداند که شیرین بخشی از وجود و حیات اوست و به دنبال وصال شیرین در سرای باقی از جان شیرین گذشته و خود را از بالای کوه به پایین پرت میکند.


قبلا گفتم دلتنگ بیستون شده ام و میخواهم به دیار فرهاد بروم. حالا دارم میرم. یه چند روزی نیستم. دلم برای دوستان تنگ می شود اما به یاد همگی هستم.


این شعر شرح حال دل من در توصیف بیستون بدون فرهاد است.

لطفا با سعه صدر بخوانید. ممنون همگی هستم.

 

چــرا ای کــوه خاموشی تو امشب    به تنهـــــــایی همــــآغوشی تو امشب؟


یکی هـر شب در اینجا تیشه میزد      چـــــــــــــــرا او را فراموشی تو امشب؟


خــودم دیـــدم که مـردی کوه میکَند     به انکـــارش چه می کوشی تو امشب؟


چــــرا ای مــاه امشب پشت ابری؟     نه مهتـــابی! سیـــه پوشی تو امشب


یکی گفتا به من ناگـاه: خامــــوش!     گمانــــم سخـــــت ناهوشی تو امشب؟


نمی بینی چه غــم افتـاده در کـوه      در این ماتـم چه می جوشی تو امشب؟


بــه یاد ِ آنــکه افتـــــاد از سر ِ کوه      مـــــــی ِ انـــدوه می نوشی تو امشب


یکــی فرهاد اینجـــــــا کـــوه میکَند      خبــر آمد چـــــه می کوشی تو امشب؟


که شیرین مُرد و کوهت ناتمامست      به بـاطل تیشــــه بر دوشی تو امشب


به خــــود گفتا که ای فرهاد بایــــد       شــــــراب دیگـــــری نوشی تو امشب


اگـر از جان ِ شیرین دست شویی       به شیــرینـت همــــآغوشی تو امشب



سوخت نوشت: از هر چی بگذریم حرف نون و آب واجب تره . یه کارت بنزین الان بیشتر به درد من میخوره تا این شعر آبکی و عشقولانه. کاریکاتور پایین هم همین رو میگه .



ح.ا.1: این جمله رو تو فیس بوک دیدم شما هم مطالعه بفرمایید. برداشت آزاد است. برداشت من در راستای طرح امنیت اخلاقی بود.


خواستند تا بوس و آغوش را از عشق بگیرند. افسوس تنها عشق را از بوسه و آغوش گرفتند.


ح.ا.2: یه فرشته زمینی راهیه بهشت شد. به وبلاگ لحظه های ناب یه سری بزنید. مادری سایه مهرش را از سر مهربانی کوتاه کرد و رو به آسمان بال پرواز گشود.