آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

تولدی دیگر


چندیست کــــــــه خوشحالم، تا باد چنین بادا   سرمست و خوش احوالم،تا باد چنین بادا

از دامن بهمن ماه هــــــــر روز گلی از عشـــق   روییده بـــــــــــــــــه اقبالم،تا باد چنین بادا

با همـــــــت دلدارم غـــــــــم را زده ام بر خـاک   شادیست بـــــــه چنگالم،تا باد چنین بادا

تا یار وفادار است ، همــــــدم و غمخوار اسـت   از هیـــــــــچ نمــــــی نالم،تا باد چنین بادا

یارب به چه سان گویم لطفی که به من داری    بــر شکر تــــــــــو من لالم،تا باد چنین بادا


ح.ا.1: گفتم که من تو بهمن ماه سه تا تولد دارم. امروز تولد خودمه. در عکس بالا، اون حلقه کادوی تولدمه که بانوی عشقم به من هدیه داده. ببینید خانمها چقدر سیاستمدار هستند!

ح.ا.2: تصمیم گرفتم منبعد کمی شادتر بنویسم. اینم یه جوک که به ساناز خانم قول داده بودم.

زن: اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی‌بینی!
مرد: برای چی؟
زن: واسه اینکه چشماتو در می‌آرم!

ح.ا.3:به غضنفر میگن تا حالا لو رفتی ؟ میگه نه ، ردیف کن آخره هفته بریم !!!

دوستان! هر کی میاد"لو" اسمش رو بگه تا به لیست آخر هفته مون اضافه کنم.

ح.ا.4: اینم شیرینی که دوستان خواستن. فقط منو بگیرین. چون جنبه ندارم


 

حضور

داشتم یه دفتر قدیمی مربوط به خودم را ورق میزدم این دست نوشته چشمم را گرفت.

در زمان حال به کسی مصداق ندارد. فقط یک دلنوشته قدیمی است.


این روا نیست که در پــــرده بمانی         گفتمت تا کـه نگویی کــــه ندانی

غنچـــــــه باید بــــه سرا پرده بیاید         تا که بلبل نکنـــــد چشــم چرانی

دل که از طاقت ِ هجران به سر آمد         میرود در پـــــی ِ صـــــدها دگرانی

لطف دلدار به پنهان و شهود است         ورنه بر بود و نبودش چـــــه زیانی

نقش رویت به چه تشبیه نمایــــم         وقتی از دیده بصـــد پــــرده نهانی

تا نبینم رخ ِ شیرین تـــــرا مــــــــن         چون بگویـــم که چنینی و چنانی

وصف نادیده اگر نیــــــــز بگویـــــــم         خود که دانم که نه اینی و نه آنی

بهتر آنست که گـــه جلوه نمایــــی         تا بـــه این دل نرود هیـــچ گمانی

شور عاشق همه از دیدن یاراست         تا کنــــــــد باز بپا شـــــور جوانی


ح.ا.1: چرا این روزا همه میگن تونس تونست ما نتونستیم؟؟؟

ح.ا.2: یه سری به وبلاگ چاخان بزنید. کلاهتون را هم همراه ببرید. چون لازمه کمی کلاهمون را قاضی کنیم.

ح.ا.3: اگر کسی مشتاق دیدن شماست خساست به خرج ندین.قرار نیست که عوارض بدین. شاید این کمترین لطفی باشه که می تونید در حق یک دوست انجام بدین. منظورشعر بالا همینه.

قانون ما یا قانون جامعه


اینجا که من کار میکنم پنجشنبه و جمعه تعطیل است.

یک راننده داریم که خیلی ساده حرف میزند و از اون ساده تر طرز فکر کردنشه.

یک روز پنجشنبه که پیگیر خرید چیزی برای شرکت است در یک خیابان یکطرفه پلیس او را نگه داشته و جریمه میکند، میپرسد به چه علت؟

پلیس میگوید اینجا یک طرفه است و شما خلاف آمده اید. میگوید ابتدای خیابان تابلوی عبور ممنوعی بود که روش نوشته بود روزهای تعطیل آزاد است.

پلیس با تعجب میگوید پس تابلو را هم دیده اید. مگر امروز تعطیل است. راننده ما هم میگوید بله که تعطیل است. اگر می بینید من با خودرو شرکت اینجا هستم بالاجبار است وگرنه امروز شرکت تعطیل است.

پلیس که از خنده ریسه میره برگه جریمه را از او گرفته پاره میکند و به او اجازه تردد می دهد.

 

دوستان! داستان کمی خنده دار است اما ما مکرر همان کار را داریم در زندگی روزمره مان تکرار میکنیم بدون اینکه بخود خندیده باشیم.

اغلب ما با قوانین تصویب شده خود زندگی می کنیم نه با مقررات وضع شده جامعه مان.

کمی فکر کنیم خواهیم دید درگیری ما با اطرافیانمان بیشتر به همین مسئله بر میگردد.


ح.ا.۱: هر گونه خبری مبنی بر فقدان کوروش عزیز کذب محض بوده و ازبیخ و بن تکذیب میگردد. خدا خیر بده به خانمها با این رسانه شان.

ح.ا.۲: بهمن ماه برای من ماه خوبیه. سه تا تولد توش دارم.

بازگشت

سلام دوستان! من برگشتم!

سوال خوبیه!    کجا رفته بودم؟

رفته بودم دنبال یک اعتماد از دست رفته. پیداش کردم و به زحمت آوردمش.

اگر می خواستم یک کوه را به دوش بکشم و با خود بیاورم برایم سهل تر بود.

امیدوارم منبعد پسر خوبی باشم و کمتر دردسر درست کنم.

راستی از بعضی ها هم کمال تشکر را دارم.

فعلا