آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

ترا خدا رعایت کنید!


دیشب یه زن و شوهر در همسایگی پشت خانه مان  تو خیابان با هم دعوا و فحشای  میکردند

یه فحشهایی بهم میداند که من و خانمم داشتیم آب می شدیم از شنیدنش

حیا را قورت داده بودند یه آب هم روش.

همین مسئله را هم مدتی پیش همسایه دیوار به دیوار ما داشتند.

زن و شوهر جوان همدیگه را قشنگ می شستند پهن می کردند روی دیوار. چیزی نبود که ما از ایل و تبارشان ندانیم بس که به خاندان مبارک هم فحاشی میکردند.

نه خواب داشتیم نه استراحت. شده بودیم محرم اسرار آنها. خوراک آدمای فضول بودند که از بدشانسی ما اهلش نبودیم.

می خواستم خواهش کنم وقتی داریم یک  آشنا را با مسلسل زبان به رگبار می بندیم کمی پاستوریزه تر و کلی تر فحش بدیم که لااقل فردا اگر با هم خوب شدیم، دیوار محله بالا ازش خبر نداشته باشه.


******************


ح.ا.1: شنیدم یکی از دوستان گفت: می خواستین گوشاتون را بالشت می گرفتین تا از شجره نامه مردم آگاه نشین. اینم حرفیه  برای خودش.

ح.ا.2: یک پیشنهاد دارم برای زن و شوهرهایی که می خوان به هم فحاشی کنند در عین حال کتری آشپرخانه شان هم خبردار نشه. بد نیست فحشهایی را که می خواهند لیست و شماره بندی کنند و بهم بدهند و در هنگام دعوا فقط با شماره بهم فحش بدن. طرف مقابل هم پس از شنیدن شماره فحش بعد از گفتن "خودتی" می تونه فحش دلخواهش را بنا به سلیقه اش انتخاب و فریاد بزنه. چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟

کیک شکلاتی بابت بدهی قبلی

تو پست قبل بعضی دوستان عوض شیرینی درخواست کیک داشتند.

بنده با توجه به روحیه چسبناکی که دارم با هر دوش موافقم.

ولی برای راضی کردن اون دسته از دوستان خیلی مشتاق(؟) یه کیک شکلاتی می ذارم.

نوش جان همه تون



ادامه مطلب ...

تولدی دیگر


چندیست کــــــــه خوشحالم، تا باد چنین بادا   سرمست و خوش احوالم،تا باد چنین بادا

از دامن بهمن ماه هــــــــر روز گلی از عشـــق   روییده بـــــــــــــــــه اقبالم،تا باد چنین بادا

با همـــــــت دلدارم غـــــــــم را زده ام بر خـاک   شادیست بـــــــه چنگالم،تا باد چنین بادا

تا یار وفادار است ، همــــــدم و غمخوار اسـت   از هیـــــــــچ نمــــــی نالم،تا باد چنین بادا

یارب به چه سان گویم لطفی که به من داری    بــر شکر تــــــــــو من لالم،تا باد چنین بادا


ح.ا.1: گفتم که من تو بهمن ماه سه تا تولد دارم. امروز تولد خودمه. در عکس بالا، اون حلقه کادوی تولدمه که بانوی عشقم به من هدیه داده. ببینید خانمها چقدر سیاستمدار هستند!

ح.ا.2: تصمیم گرفتم منبعد کمی شادتر بنویسم. اینم یه جوک که به ساناز خانم قول داده بودم.

زن: اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی‌بینی!
مرد: برای چی؟
زن: واسه اینکه چشماتو در می‌آرم!

ح.ا.3:به غضنفر میگن تا حالا لو رفتی ؟ میگه نه ، ردیف کن آخره هفته بریم !!!

دوستان! هر کی میاد"لو" اسمش رو بگه تا به لیست آخر هفته مون اضافه کنم.

ح.ا.4: اینم شیرینی که دوستان خواستن. فقط منو بگیرین. چون جنبه ندارم


 

حضور

داشتم یه دفتر قدیمی مربوط به خودم را ورق میزدم این دست نوشته چشمم را گرفت.

در زمان حال به کسی مصداق ندارد. فقط یک دلنوشته قدیمی است.


این روا نیست که در پــــرده بمانی         گفتمت تا کـه نگویی کــــه ندانی

غنچـــــــه باید بــــه سرا پرده بیاید         تا که بلبل نکنـــــد چشــم چرانی

دل که از طاقت ِ هجران به سر آمد         میرود در پـــــی ِ صـــــدها دگرانی

لطف دلدار به پنهان و شهود است         ورنه بر بود و نبودش چـــــه زیانی

نقش رویت به چه تشبیه نمایــــم         وقتی از دیده بصـــد پــــرده نهانی

تا نبینم رخ ِ شیرین تـــــرا مــــــــن         چون بگویـــم که چنینی و چنانی

وصف نادیده اگر نیــــــــز بگویـــــــم         خود که دانم که نه اینی و نه آنی

بهتر آنست که گـــه جلوه نمایــــی         تا بـــه این دل نرود هیـــچ گمانی

شور عاشق همه از دیدن یاراست         تا کنــــــــد باز بپا شـــــور جوانی


ح.ا.1: چرا این روزا همه میگن تونس تونست ما نتونستیم؟؟؟

ح.ا.2: یه سری به وبلاگ چاخان بزنید. کلاهتون را هم همراه ببرید. چون لازمه کمی کلاهمون را قاضی کنیم.

ح.ا.3: اگر کسی مشتاق دیدن شماست خساست به خرج ندین.قرار نیست که عوارض بدین. شاید این کمترین لطفی باشه که می تونید در حق یک دوست انجام بدین. منظورشعر بالا همینه.

مناجات غضنفر با خدا

 خدایا به خاطر تمام چیزهایی که دادی،

ندادی،


دادی پس گرفتی،


ندادی بعداً دادی،


ندادی بعداً می خوای بدی،


دادی بعداً می خوای پس بگیری،


داده بودی و پس گرفته بودی،


اگه بدی پس می گیری،


پس گرفتی دادی،


پس گرفتی بعداً می خوای بدی،


اگه می دادی پس می گرفتی،


نداده بودی فکر می کردیم دادی و پس گرفتی،


خلاصه خداجون سرتو درد نیارم به خاطر همش شکر !!!

چشمان تو


میدانم قصه مکرر است، قصه گیلاسهای نگاهت

                           روی آن شاخه های نمناکت

                          زیر آن برگـــــــهای سبزگونت

 وه که چه وسواسی به باغبان می دهد این نسیم که در شاخه های نازکت می پیچد.

یادت هست!

آن روز که در کنار چشمه های دنا

سرخوش از بوی کوهستان به آسمان شیشه ای نگاه میکردی،

                                  اما من انگشت تحیر می گزیدم؟؟؟؟؟؟

  چه شباهتی بود آنجا!!؟

                                  چشمه میشی دنا و چشمه چمشان تو!

گمانم دنا نیز انگشت تحیر می گزید

زیرا نه من شکوه  دنا را درک کردم

                                   و نه دنا حضور حقیر مرا ملتفت شد

چرا که هر دو محو تماشای چمشهای میشی رنگ تو بودیم


ح.ا.1: قبلا گفتم من تو بهمن سه تا تولد داشتم. امروز یکی از اون هاست. امروز سالگرد پیوند من با زیباترین فرشته روی زمین است. تولد من به دنیایی که هنوز از شهد شیرین اش سرخوشم. این پست را هم تقدیم میکنم به چشمان زیبایش که مانندش ندیده ام.

ح.ا.2: دیدن چشمه میشی دنا را در ارتفاعات زیبای شهر سی سخت از دست ندین.

قانون ما یا قانون جامعه


اینجا که من کار میکنم پنجشنبه و جمعه تعطیل است.

یک راننده داریم که خیلی ساده حرف میزند و از اون ساده تر طرز فکر کردنشه.

یک روز پنجشنبه که پیگیر خرید چیزی برای شرکت است در یک خیابان یکطرفه پلیس او را نگه داشته و جریمه میکند، میپرسد به چه علت؟

پلیس میگوید اینجا یک طرفه است و شما خلاف آمده اید. میگوید ابتدای خیابان تابلوی عبور ممنوعی بود که روش نوشته بود روزهای تعطیل آزاد است.

پلیس با تعجب میگوید پس تابلو را هم دیده اید. مگر امروز تعطیل است. راننده ما هم میگوید بله که تعطیل است. اگر می بینید من با خودرو شرکت اینجا هستم بالاجبار است وگرنه امروز شرکت تعطیل است.

پلیس که از خنده ریسه میره برگه جریمه را از او گرفته پاره میکند و به او اجازه تردد می دهد.

 

دوستان! داستان کمی خنده دار است اما ما مکرر همان کار را داریم در زندگی روزمره مان تکرار میکنیم بدون اینکه بخود خندیده باشیم.

اغلب ما با قوانین تصویب شده خود زندگی می کنیم نه با مقررات وضع شده جامعه مان.

کمی فکر کنیم خواهیم دید درگیری ما با اطرافیانمان بیشتر به همین مسئله بر میگردد.


ح.ا.۱: هر گونه خبری مبنی بر فقدان کوروش عزیز کذب محض بوده و ازبیخ و بن تکذیب میگردد. خدا خیر بده به خانمها با این رسانه شان.

ح.ا.۲: بهمن ماه برای من ماه خوبیه. سه تا تولد توش دارم.

این یعنی که.......


خدا را شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم.

خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند. این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.
خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم.این یعنی توان سخت کار کردن را دارم.
خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم.این یعنی من خانه ای دارم.
خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم.این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن.
خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم. این یعنی من توانائی شنیدن دارم.
خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم. این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم.
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم. این یعنی من هنوز زنده ام.
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار می شوم. این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم.
خدا را شکر که خرید هدایای تولد جیبم را خالی می کند. این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم.

بازگشت

سلام دوستان! من برگشتم!

سوال خوبیه!    کجا رفته بودم؟

رفته بودم دنبال یک اعتماد از دست رفته. پیداش کردم و به زحمت آوردمش.

اگر می خواستم یک کوه را به دوش بکشم و با خود بیاورم برایم سهل تر بود.

امیدوارم منبعد پسر خوبی باشم و کمتر دردسر درست کنم.

راستی از بعضی ها هم کمال تشکر را دارم.

فعلا