آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

مهمانی چشمان


بازم این دیده به مهمانی ببر


بر سر سفره ی چشمانی ببر


 

تا بنوشم قدحی باده ی ناب


تا به آن باده کنم دیده خراب


 

دم به دم بوسه زنم بر لب جام


تا به آن روز که عمرست تمام


....


بازم این دیده به مهمانی ببر


بر در صاحب چشمانی ببر


 

 

بانو! کاسه به دست بر در منتظرم!!!



پاسخ زیبای بانویم:


تو را من میبرم هر شب به مهمانی چشمانم
به دستت میدهم جامی ومستت میکنم یارم

بذار دستان گرمت را به روی سینـه بفشارم
که با گرمای آن دستان نفس گیـرد تن وجانم


نظرات 9 + ارسال نظر
فریناز جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ب.ظ

فکر می کنم بیت دوم تا بنوشم باشه

راستی به نظر می رسه این یه مثنوی طولانی بوده ها


بانو جان!دست به کار شید.رومونو سفید کنید الان

ممنون از راهنمایی تان
اصلاح کردم
بله می شد طولانی باشد
اگر بانو همراهی کند



بانو! دستش را به هر چیزی بزند طلا می شود

میگی نه صبر کن و ببین!

شبنم جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:11 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com


به داداش حسابی مزه داده اونم از نوع شیرینش

هی شعر میگی از بانو جونم جواب میخوای ؟

آخه نه خیلی دوسش دارم
دوست دارم دائم برایم شیرین زبانی کند

نازنین جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ب.ظ

اُ اُ هنوز بانو شعر نذاشته

بانو زودتر بذارین
ما دیگه بد عادت شدیم
دوست داریم شعرو جوابیه شو با هم بخونیم دیگه

نازنین جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ب.ظ

من میگم دیوان پر فروشی میشه ها
شعرای شما همراه با جوابیه های بانو
نظرتون چیه !

کاملا موافقم

f... شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ http://yekroozbadazoo.blogsky.com

khoda to va banut ro baraye ham negah dare

الهی امین

بانوی عشق شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:17 ب.ظ

آرمانم عزیزم اینقدر من را دنبال خودت نکش گلم .
تو میدونی من طبع لطیف تو را ندارم که با زدن یک استارت موتور شعرت روشن میشه .
من هنوز از اون موتور قدیمی ها هستم که باید یک مدتی روشن باشه تا گرم بشه .

تا اخر دنیا هم که بگی منتظر میشم
قربان موتورت بشم که جت هم به پاش نمیرسه

بانوی عشق شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:23 ب.ظ

این شعر به ذهنم امد اگر بد بود اصلاحش کن گلم

تو را من میبرم هر شب به مهمانی چشمانم
به دستت میدهم جامی ومستت میکنم یارم

بذار دستان گرمت را به روی سینـه بفشارم
که با گرمای آن دستان نفس گیـرد تن وجانم



حرف نداشت قربانت گردم

گذاشتیم در معرض دید عموم بجهت تبلیغ وبلاگ ابدزدک

کوروش جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:16 ق.ظ http://www.korosh7042.com/

ببین اینجا جدال شعر و دل شد
کمیت شاعران چون خر به گل شد

دوتا عاشق میان دشت احساس
تو گویی صید با صیاد ول شد

(کوروش)

چه کنیم استاد

بانو را هوای عشق بدجور برداشته است

قربانت

ندا چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

دلشاد باشی

خرم و برقرار باشید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.