گفتــم از جانان بگویم بهتـر است نـام جانان جلــوه ی این دفتـــر است
عطــــر ِ جانان در فضای کلبــه ام بهتـر از عطــــــــر ِ گلاب قمصر است
سینــه ی ما محضر جانان ماست چشم جانان قاضی این محضر است
در جدال ِ عشـق با جانـان ِ جان هرچـه باشـد او کمــاکان افسر است
حرف ِ آخر اینکه در قامــــوس مـا مهـر ِ جانان در دل و پا بر سر است
برای گفتن حرفهایی که دیر است شاید خیلی هم دیر نباشد.
بهر حال دیر شدن بهتر از دور شدن است.