آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

کینه شتری



بدجوری شیطون رفته زیر جلدم

میخام ایندفعه خوب به حرفاش گوش بدم چون تا اینجا دلم پره .

سال 90 را نمی خاستم با کینه شتری  شروع کنم ولی حالا که موقعیتش پیش اومده حیفه از دستش بدم.

خرگوش سال90 شکار منه. میخام صاف بزنم به وسط قلبش.Gun Touting


یادم رفت اصل موضوع رو بگم

قضیه اینه که با پافشاری من اهالی مجتمع قبول کردند صاحبخانه طبقه سوم  مدیر مجتمع بشه

کلی گفتمان کردیم تا پذیرفتند من مدیر نباشم و اینکه نوبتی هم باشه نوبت آقای ایکس است.


این بنده خدا (آقای ایکس) تا دلتان بخاد دل منو خون کرده است.

با بی نظمی ها و کثیف کاری هایش

با ندادن شارژ ماهیانه و عدم همکاری در کارهای مجتمع

حالا که آسیاب به نوبته ، میخام هرچی دقه دلی دارم خالی کنم.

از هر نوع ایده مدیر آزاری استقبال میکنم.

نصیحت و ارشاد هم پذیرفته است، ولی بگم در این مورد خاص گوش من در و دروازه است.


ح.ا: معمولا در هر پستم دو سه مطلب میذارم. اینم بخاطر ایجاد تنوع بیشتره.

الانم تو ادامه مطلب یه موضوع طنز گذاشتم. بخونید بد نیست!

آخرین کلمات هر کسی

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کردم ، دیگه گلوله ندارم !
آخرین کلمات یک ملوان : من چه می دونستم که باید شنا بلد باشم !
آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو ؟!
آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک : گفتی تا چند بشمرم ؟!
آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا ، باز تیغهء گیوتین گیر کرد !
آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم ، سمی نیست !
آخرین کلمات یک خبرنگار : بله ، سیل داره به طرفمون میاد !
آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه ؟
آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود !
آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی !
آخرین کلمات یک دوچرخه سوار : نخیر تقدم با منه !
آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده ام !!!
آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو ؟!
آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره !
آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم !
آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم !
آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام ، همه اش سه نفرند !
آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه ، قاتل شما هستید !
آخرین کلمات یک کامپیوتری : هارددیسک پاک شده است !
آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضه ی شلیک کردن نداری !
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بی خطره !
آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه !
آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار ! چراغ قرمزه !
آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم !

آخرین کلمات یک دیکتاتور: مردمم منو دوست دارند.

نظرات 45 + ارسال نظر
کوروش شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

سلام و درود بر آرمان عزیز
اولا تیر را بزن به خرگوش طبقه ی سوم که هنوز فرهنگش آپدیت نشده


راستی دعوتت کردم به همراهی در پاتق جدید
چند صباحی رو انجا باز سر کنیم و اگر وقتی داشتم.. باز فکر فردا کنم

شکارچی هم خیلی مهربونه ها
مامانت کجاست کوچولو ؟!

راستی مگه گرگه اومد تو؟ همونی که دستاش رو به شکل مامانش
کرده بود. که می گفت منم منم بز زنگوله به پا....


استاد! دارم هدفگیری میکنم
جان من ایده بده تا دقیقتر بزنم به هدف

گرگ وبز زنگوله پا را ول کن
این خرگوشه از گرگ هم بیشتر اذیتم کرده

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

سلام آرمان.خیلی حال میده کاش من همچین موقعیتی داشتمبه نظر من بازی همسایه آزار و بگیر کلی ایده توش دارهادامه مطلب هم خیلی جالب بود

پس ایده چی شد؟
البته خودم یه چندتایی آبدار براش دارم

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

عکس خرگوشه

این خرگوشه غصه داره
ولی خرگوش من از شغال هم بدتره

بانوی عشق شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام ارمان عزیزم
پس بلاخره تو هم کینه ای شدی وفهمیدی کینه شتری یعنی چی .
پس دیگه من را به خاطر این کینه های شتری که از بعضی ها دارم وتا حالشون را جا نیارم ول کن نیستم عیب نکن .
یه چیز دیگه دیگه کاری نکن که کینه شتری های من تحریک بشه و به کسی گیر بدم وگرنه بدبختش میکنم .
میدونی که من مثل کتاب پیچیده هستم که هیچ وقت نمیتونی آخرش را حدس بزنی

بانوی عشق و کینه شتری ؟
کی باورش میشه!؟
بانو ! شما که مثل آب زلالید
از کدام پیچیدگی حرف میزنی؟

نازنین شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://www.sokoot989.blogfa.com

ممنون از حضورتون رمز پست رو برداشتم تا از این همه ترسید فرار کنم
ببخشید که اینگونه شد
تجربه مدیریت نداشتم تا باهاتون همدردی کنم
اما فکر میکنم و سعی میکنم چند نکته مدیر ازاری پیدا کنم
ادامه کطلب به شدت جال بود
خوشمان آمد

خوب کاری کردین
شهامت در دستان ماست اگر دستها را محکم بهم گره بزنیم
در دستهای باز آب هم تاب ماندن ندارد

از خوشی شما ما نیز سرخوشیم
پاینده و پیروز باشید

کوروش شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

گاهی زبانم قاصر است
از سپاس گذاری اینهمه مهر
فقط می گویم
می گویند در مثل . دلم گری ریخت

من می گویم دلم آنقدر با وجود مهر تو سنگین شده که

به هیچ طوفانی تکان نمی خورد


استاد! ما که سر خضوع فرود اوردیم
التماس دارم شرمنده نفرمایید

سایه مهرتان بر قلب مشتاق ما مستدام

نگینツ شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

خشن شدی ها داش آرمان
ولی حقه این جور آدما همینه!
آخرین کلمات یک وکیل کو پس

خشن نشدم کمی زبر شدم

برای وکیل هم خودمان درست میکنیم
آخرین کلمات یک وکیل: من در انجام امور وکالت شما کوتاهی نکردم. برای حکم اعدام شما دیگر کاری از من ساخته نیست. (صدای گلوله)

فاطمه شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ب.ظ

سلام
یادمه من وقتی توی خوابگاه بودم باید نوبتی کپسول گاز رو سه طبقه میاوردیم تا بتونیم غذا گرم کنیم چند تا بچه قلدر داشتیم که هر وقت نوبتشون بود زیر بار نمی رفتن هر کس نماینده میشد بخاطر بی ادبی اونها باهاشون در گیر میشد تا اینکه هیچ کس حاضر نمیشد نماینده خوابگاه بشه منم چون از بی نظمی ها خسته شده بودم حاضر شدم نماینده خوابگاه باشم یه لیست تهیه کردم اسم همه رو نوشتم به نوبت اول هم از خودم شروع کردم بعد اسم دوست صمیمیو نوشت واز همه خواستم طبق لیت کپسول بیارن خلاصه تا نوبت اون قلدر ها شد نیاوردن من رفتم در اتاقشون گفتم بچه ها امروز نوبت شماست اگه امکان داره برید کپسول بیارید گفتن ما نمی تونیم گفتم خب مشکلی نیست خودم به جای شما میارم اما دفعه بعد که نوبت من بود شما زحمتشو بکشید تا سه بار اونها کار خودشونو انجام ندادن هر سه بار هم من و دوستم کار اونا رو انجام دادیم جوری شد که از کار خودشون شرمنده شدن خودشون بدون دعوا ومکافات کارشون رو انجام می دادن
شما هم بهتون نمیاد اهل کینه باشید حتما راهی رو پیش میگیرید که از کارشون پشیمونشون کنید

رو نصیحت شما فکر میکنم اما قول نمیدم

مهسا شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ب.ظ http://deleasemooni.blogsky.com

مطلب طنزت خیلی قشنگ بود
و اما ایده های مدیرآزاری:
مبلمان جدید بیار و در هنگام بردن به در ودیوار بزن
هر روز جشن تولد بگیر و کل دوستات مخصوصا اون شیطوناشونو دعوت کن
هر شب آشغالارو با یک کیسه سوراخ ببر بیرون که تا رسیدن به در نصفش تو پله ها خالی بشه بعد بگو ندیدم کیسه سوراخه
یه شیپور بزرگ بخر هر شب تا صبح باهاش تمرین کن بگو داری میری کلاس موسیقی
و....

عجب ایده های بکری
تقریبا همین بلاها را ایشون سر من دراورده بود

ممنون آبجی مهسا
انشاله جبران میکنم

فاطمه شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ب.ظ

من نصحیت نکردم من یکی از تجربیات زندگی دست جمعیمو عنوان کردم

چشم سعی میکنم از تجربیات شما در این زمینه استفاده کنم
اما همانطور که قبلا عرض کردم قول نمیدم
چون فعلا سوار بد شتری شدم

فاطمه شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 ب.ظ

موفق باشید

شاد و فرخنده باشید

دریا شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:35 ب.ظ http://zinat.blogsky.com

سلام من پاییزوبه بهارترجیح میدم...وبلاگ جالبی دارید ولی کینه ای بودن اصلا خوب نیست...مهربون باشید اگر...موفق باشید...بازم به من سربزنید
بدرود...

اولا ممنون از تعریفتون
دوما سعی میکنم این کینه رو بیرون بریزم ولی قول نمیدم

درود بیکران بر دریای دلتان

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:15 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

خوب ایده تو بازی همسایه آزار هست.بازی کردی؟

هنوز نه
ولی دارم شروع میکنم

کرگدن عاشق شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:54 ب.ظ http://www.fonex.blogsky.com

اینقدر اذیتش کن تا جیکرت خنک شه
مثلا وقتی سوار آسانسور میشه برقو قطع کن
اگه ایده واسه اذیت کردن کردن کم آووردی رو من حساب کن

چه ایده بکری
حتما روت حساب میکنم
مرسی عزیز

گل مریم شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ

:|

یعنی نظری نداری !؟

یاسر شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ب.ظ http://www.yas-m.blogsky.com

سلام آرمان جووووووون
ممنون که بهم سرزدی.آپات خیلی جالب بودن.

سلام یاسر جان!
با درسا چیکار میکنی؟
غالبی یا مغلوب ؟

3ajid یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:24 ق.ظ http://pelak1.in

سلام.
با اینکه من تا حالا تو زندگیم با کسی موافق نبودم باید عرض کنم که این بار با خانم فاطمه خانم (اون بالا) موافقم!!
بیشتر بهت میاد اهل شرمنده کردنش باشی تا کینه ای شدن.
اما آرمانی اگه تصمیمت جدی هستش خبرم کن! خوب؟ منم مردم آزاریم بد نیست ها!!!!
پیروز باشی!

حالا یه بار کینه ای باشیم ببینیم حال میده یا نه؟!

داداش! حالا که گفتی پس تیزی ات را تیز کن تا خبرت کنم

درنا یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ق.ظ http://www.dornah.blogfa.com

سلام آقا آرمان
.
.
.
.
من داشتم نصیحت می کردما اگه نشنیدی مشکل خودته چون گوشت دروازه شده

ادامه مطلبتم خوب بود خیلی وقت پیشا یه همچین آپی کرده بودم قشنگ بود مثل همیشه

مرسییییییییییییی

وقتی کسی سوار خر شیطان میشه راحت پایین نمی یاد
هنوز که کاری نکردم آبجی؟
هنوز کینه ای بروز ندادم
دارم مبارزه با نفس میکنم

نازنین یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.sokoot989.blogfa.com

زبان قلم رو بیشتر از هرزبانی دوست دارم
ممنونم جناب آرمان
راستی 3ajid خان بهتون سلام رسوند...

قلم حرف نداره

مجید که خودش اینجا بود
چطور شد از طریق شما سلام رساند؟

ندا یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ق.ظ http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

آخ آخ نگو یاد خودم افتادم وقتی مدیریت را به همچین آدمی میدادم طفلی ۲-۳ ماه بعد کم آورد گفت نمیتونم
اما بگم دلم نیومد شارژم را سر موقع دادم ولی خدائی این مسئولیت ها وحشتناکه

منم هنوز شارژ فروردین رو بهش ندادم
میخام کمی اذیتش کنم

نازنین یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ق.ظ http://www.sokoot989.blogfa.com

آهان خب پس سوء تفاهم برطرف شد
خواهش میکنم داداش آرمان

سوء تفاهمی نبود
کنجکاوی بود
مرسی آبجی

چشم عسلی یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ق.ظ http://siiib.blogsky.com/page/5/

ارمان خان خودتو نمیگی
خرگوش بیچاره
راستی اره واقعا رمان ها کار خودشو کرد

آخه تو خیلی خطری تر نوشته بودی

از دست این رمانهای عاشقانه

pashmakoo یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ق.ظ http://pashmakoo.blogsky.com

سلام حالا نوبت شماست ببینم چی کار میکنیدا

بذار با این وجدانه کنار بیام
نقشه زیاد دارم

مهسا یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ http://deleasemooni.blogsky.com

من آپم...

مرسی از خبررسانی ات

3ajid یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://pelak1.in

آرمان!!!
چیه واسه خودت کاراگاه شدی داداش؟
رفته بودم کلبه نازنین خانوم! اولین اسمی که تو نظرات دیدم اسم شما بود. واسه همین گفتم سلام ما رو هم برسونه واستون. آخه پییش ما که نمیای!!

کنجکاوی بود مجید جان
بده میخام فک و فامیل داداشم رو بشناسم

کوروش یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

درود بر تو حضورت باعث افتخار است
عزیز تو سمبل عشق و عرفان عاشقانه هائئ

من خاکم

هیچ چمنی هم که بی خاک سبز شدنی نیست گل باغ نت

همان چ ِ چمن ما را بس مهربان!
درود بر شما استاد!

اصغر خطرناک یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ب.ظ

چطوری داش ارمان کمک خواستی بگو جون داداش برو بچ همه در خدمت شمایییم
زت زیاد

نه داداش میسی
خودم حریفشم
سلام ما را به برو بچ برسون

اصغر خطرناک یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ

از ما گفتن یه سر تکون بدی حقش کف دستشه
اصلا براش دست نمیذاریم
چاکر داداش

چاکر دست داداش
مخلص شما هستیم

چشم لازم شد خبر میکنم عزیز!

فرخ یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

اگه آدم بی قید و بی نظمی باشه ُ خودتون اذیت خواهید شد .
اگه اینطور نیست ُ همه سر وقت پول شارژ رو بدین و ازش کار بخواید .
در هر فرصتی هم با گوشه کنایه حالیش کنید که در گذشته چقدر اشتباه کرده ... با همه ی اینها کتک زدن ایشون رو هم در دستور کار قرار بدین . یه بار که بلا سرش بیارین یا از اونجا میره .... یا تسلیم میشه و کم میاره

به این میگن حرف حساب
هم تسامح بود هم شدت عمل

استاد! ما از شما گله داریم
کجا و به کی باید بگیم؟

سینا یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

بزنش...
این آخرین کلمات رو خودت نوشتی؟

گفتم که از من نیست
یه دلنوشته از یه نفره
من کپی کردم اینجا

یه بار خواستم بزنمش. نذاشتنم همسایه ها
البته قبلنا

سینا یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

راستی آرمان جان اینو یادم رفت بهت بگم
شنیدی که امام جمعه قم چی گفته؟
میگه مقام عظمای برتری که داشته به دنیا میومده گفته "یا علی"

بازار پاچه خواری گرمه گرمه

تو ایده ای نداری بزنیم رو دست همه شون

یه زن... یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:39 ب.ظ http://yezan66.blogfa.com/

از قدیم گفتن حق گرفتنی حقت رو ازش بگیر و اون حرصهایی که خوردی تو حلقومش کن

ای بچشم
به این میگن روحیه دادن

یه زن... یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ب.ظ http://yezan66.blogfa.com/

خدا کنه اون جواب ازمایشگاهیه این دفعه مال منم اینجوری باشه

جواب آزمایشگاه ؟

pashmakoo یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:49 ب.ظ http://pashmakoo.blogsky.com

نااااااااااااااااااااااااااااازی آرمان

اومدی ناز کشون؟
باشه قبول

قندیل یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:14 ب.ظ http://ghandil.blogsky.com

ملت دز آزار و اذیتشون رفته بالاها !!!
همش دنبال انتقام جویی ان ... بابا الان زمونه این کارا به سر رسیده ....
...
خوب کاری می کنی ... آدم های این مدلی باید از ی جایی بخورن که ندونن از کجا خوردن ...
...
بهتم نمیاد اهل این بد جنسی ها باشی ...
....

والله هنوز هیچ بدجنسی نکردم
فقط حق شارژ رو بهش ندادم

سعی میکنم زیاد اذیتش نکنم

نگین یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:01 ب.ظ http://hobaaab.blogsky.com

سلام اقا ارمان
نمیدونم چه ایده ای بهت بدم ولی تا میتونی تلافی کن
واما راجهع به ادامه مطلبت:
من رشته تحصیلیم کامپیوتره، یه بار میخواستم ویندوز عوض کنم( فکر کنم زمان هنرستانم بود، چون اولین بارم بود) بجای اینکه درایو رو فرمت کنم زدم همه ی پارتیشن ها رو delete کردم!1
جالب اینجاس وقتی به معلمم گفتم جریان از چه قراره
در اخر که نمیدونستم چی باید بگم بهش گفتم خانم هارد دیسک پاک شده!!!
وای که معلمم چقدر بهم خندید
مطلب شمارو که خوندم یاد سوتی خودم افتادم

دستت درد نکنه که رایانه مدرسه رو به باد دادی

درنا دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:34 ق.ظ http://www.dornah.blogfa.com

همین دیگه نصیحتای منه که باعث شده مبارزه با نفس ؟ کنی

فک کنم دورازه هات مشکل پیدا کردن

دروازه هام سالمه
این دل راه نمی یاد

نگین دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ق.ظ http://hobaaab.blogsky.com

خواهش
در عوض الان چشم بسته کارامو انجام میدم، اون به باد دادن کامپیوتر مدرسه یه خاطره شد

در واقع درس خوبی شد
خاطرات تلخ دلچسب ترند
درست میگم؟

pashmakoo دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ http://pashmakoo.blogsky.com

آرمان جون؟ یه سوال ؟
چرا همه رو با اسم خودشون لینک کردی ولی امید ما رو با
بلاگ اسکای : بیایید در این خانه بگردید ؟
این بلاگ اسکای اولش واسه چیه؟

در واقع لینک ها را دسته بندی کردم
اول بلاک اسکای ها بعد بلاگفا ها بعد هم پرشین بلاگها

اوکی

فریناز دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ب.ظ

می گی فلان می کنم بهمان می کنم
اصلا می رم می زنم یارو رو می کشم میچسبونم به لابیه ساختمان تا درس عبرت بشه واسشون...
...
...
....
اما همین که نگاهش می کنی می دونم جز سلام و احوال پرسی، دل و وجدانت اجازه ی کار دیگه ای رو بهت نمی ده!!
و این خودش می شه بهترین درس واسه ی آقای x

درست نمی گم؟

حرف حساب گفتی
از کجا فهمیدی دختر!

فریناز دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ب.ظ

چون دوستامو می شناسم

ب ا ه و ش م

اون که بله

pashmakoo دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:28 ب.ظ http://pashmakoo.blogsky.com

آها واسه همین من جز هیچ کدوم نیستم؟

چرا اگر خوب نگاه کنی می بینی که هستی
دفعه قبل خوب نگا نکردی

pashmakoo دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:31 ب.ظ http://pashmakoo.blogsky.com

آره حق با شماست!

من که دروغ نمی گم

پیمان سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ق.ظ http://paymandorosti.blogsky.com/

سلام ...

شیش ساله مدیر ساختمونمون هستم. دیگه خسته شدم. همین روزا هر جوری شده تحویلش میدم به یه نفر دیگه. یه عده از همسایه ها واقعا بی کلاس و بی شعورن. هر موردی برای همسایه آزاری یادم اومد بهت میگم.

الهی من قربان اون تزات بشم که قراره بهم بدی
همین جا منتظرتم
کاغذ و قلم هم دستمه

محمدعلی شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:04 ب.ظ http://bia2me.blogsky.com

khasti manam link kon . .. BiA2

تا وقتی مجردی هر کی بهت میرسه میگه تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟وقتی ازدواج کردی هر کی بهت میرسه میپرسه تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی
زمانیکه خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شدند، پیر شدنت شروع می شود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.