آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

من چقدر ثروتمندم …


هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هردو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند.


پسرک پرسید:"ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین؟" کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.
گفتم:"بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم."
آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: "ببخشین خانم! شما پولدارین؟"
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم:"من اوه… نه!"
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى آن گذاشت و گفت: "آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره."
آنها درحالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند.

فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم. اما لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.


ح.ا.1: میگن از امسال چهارشنبه سوری جزء خراوات ما ایرانیا محسوب میشه

نظرات 37 + ارسال نظر
فریناز سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

همیشه یه تلنگر لازمه!
حتی با لکه های دمپاییه دو تا معصوم سرمازده!

زیبا بود و قابل تامل

من به این تلنگر میگم امید

زخم دلتان خوب شد؟

ابوالفضل سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:15 ق.ظ http://www.belest.blogsky.com

سلام عزیز

واقعا عالی بود
[گل][گل][گل][گل]

ممنون

عالی است اگر اینگونه بیاندیشیم

فریناز سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ق.ظ

نه دکی جان
نسخه دارین؟

نسخه دادم فرمودین نمک روی زخمم نریز

به یه دکتر دیگه مراجعه فرمائید

بانوی شرق سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ق.ظ http://www.royavash.blogsky.com

ببخشید اینجا درمانگاهه؟؟؟


خیلی قشنگ بود
خیلی خیلی
کاش یادمون نره....

درمانگاه نیست یه چیزی مثل بهداریه

نه دکترش اعتبار داره، نه نسخه اش

خوبیش اینه که ویزیتش رایگانه

کاش ...

درنا سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ق.ظ http://www.dornah.blogfa.com

این برا داستانت


واقعا چرااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آره آرمان شنیدی می گن سیزده بدرم خرافاته
جالب اینه که اون نورا و هاله ها خرافات نیست یا خیلییییییییی چیزای دیگشون مثه نامه انداختن تو چاه

مملکته شتر مرغه
هر وقت به صلاحه شتره ، هر وقت به صلاح نیست مرغه

تازه بشقاب امام زمان سر سفره رو یادت رفت بگی

بانوی شرق سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ق.ظ http://www.royavash.blogsky.com

کاش همه بهداری ها اینقدر قشنگ باشن
شاید نسخه اش کارساز نباشه
ولی من دکترشو میشناسم
آدم خوبیه

این روزا دکترا باید تخصص خارجه داشته باشند تا تو بورس باشند

این دکتره ما تجربیه
نسخه هاش گیاهیه
دواش رو هم باید از عطاری گرفت نه داروخانه
کلا کلاس نداره

گل مریم سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ق.ظ

خوبه اگه حسش واسه حتی واسه یه هفته پایدار بمونه

خدا کنه که حسش بمونه

باید بخواهیم که بمونه تا شیرینی عید از یادمون نبره

شبنم سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

متحول شدم

عید یعنی همین دیگه
تحول از حال قبلی به حالی بهتر و نو
شما هم که همیشه پیش تازین در این موارد

negin سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

داستان قشنگی بود ...
چرا چهرشنبه سوری جزوه خرافات باشه ؟!
ولی در کل اینقدر خطرناکش کردن که واسه ملت امنیت نمونده ! اون روز اصلا نمیشه از خونه اومد بیرون !!!

وقتی هر روز به یه سنت باستانی انگی بچسبانند بهتر از این هم نمیشه

می تونستند از روز اول بجای جنگ با آن اجازه بدهند در یک بستر مناسب نمود پیدا کنه تا مردم خودشون رو تخلیه کنند و به سنت باستانی شان عمل کنند.
حالا ما میگیم کو گوش شنوا

النگ سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ http://eybaba.blogsky.com

سلام ... گاهی این تلنگرا لازم است ...
بلی .... بلی...
قبلن ترا نیز برادر بلاگت را می خواندم... ولی تا به اکنون نظری نمی گذاردم... ما را باید ببخشایی...
من همیشه اینچنین سخن نمی گویما... ولی اینبار جوگیراسیون شدم انگاری...
موفق و نویسا باشی...

مرسی النگ جان
چه خبر از دولنگ جان ؟

وبتان قشنگه
اون زرشکاتون منو کشته
یه آب زرشک به ما تعارف نمیکنید؟

گل مریم سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ب.ظ

جمله بندی ۲۰۱۱ ها ها!
عید که شیرینی نداره! شما دیگه چرا:-؟

من عینکم خوش بینیه
هر کجا جشن و شادی باشه فکر میکنم کورسوی امیدی برای تناول شیرینی وجود خواهد داشت.
اگر تا حالا در اعیاد شیرینی میل نکرده اید بفرمائید تا عینکمان را برای چند ثانیه ای به شما قرض دهیم
فقط چند ثانیه
چون به نظر حقیر هر ثانیه ای می تواند فرصتی باشد برای خوردن شیرینی کسی یا چیزی یا مناسبتی باشد.
اوکی یا ناکی؟

کوروش سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

چرا ما گاه نمی بینیم که فنجان و نعلبکیمان یک سری
و داری یک گل و بقولی ست است

منظورت ما مرداست دیگه
چون سر به هواییم و در فضا سیر میکنیم

اگر نبود اینچنین انگونه چای عروسان بر خویش نمی ریختیم

ساناز سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ب.ظ

زیبا بود

مرسی سانازی!
چه عجب خنده دیدیم بر لبان شما

امید که همیشه خنده رو باشید.
اس جدید چی داری آبجی ساناز !

ghasedak سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ http://earsplitting-silence.blogsky.com

چهارشنبه سوری یه سنته که از قدیم بوده البته با کلی تغییر قدیم دقیقا نمیدونم چجوری بود اما آتیش بازی نداشتن داشتنا ولی اینجوری نه اون موقع ها فقط یه آتیش روشن میکردن و از روش میپریدنو اون جمله رو میگفتن و بعد کارای دیگه ... ولی الآن علاوه بر اون آتیشه چهارشنبه سوری رو به چهارشنبه سوزی تبدیل کردن


خدایا خودت امروزو به خیر بگذرون ... (‌ آمین ... )

انشاله به خیر میگذره

شما از در کوچه اونور تر نرید
بقیه اش خطریه
یعنی منطقه جنگیه
مثل شلمچه که رفته بودین

ساناز سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:41 ب.ظ

میگم دادش ارمان تو هم مارو گرفتی بیخیال غمگین نیستم چون شعر قشنگی بود نوشتم

پس تبریک میگم
قشنگ بود خیلی هم قشنگ بود

پس اپ بعدی با یه بسته پف فیل میام
از کلنکس ارزونتره مگه نه؟!

ستوده سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:13 ب.ظ http://saba055.blogsky.com

سلام آرمان خان عزیز.
پس با این حساب من ادم ثروتمندی هستم .
البته من همیشه این احساس را دارم که ثروتمندم
امشب چهارشنبه سوریه بپا آقا آرمان یه دفعه دست وپات را نسوزونی .
کی گفته خرافاته ؟؟؟؟؟؟؟؟بگوتا گوشاش را ببرم بذارم کف دستش

معلمها همه ثروتمندند
چون علم بهتر از ثروت است

خانم معلم اینجوری که شما از چهار سوری امروزه خطرناکترین
گوش بری ! واااااااااااااااااااااای

اعتمادی سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ب.ظ


لوس نشی یه وقت
امدم بگم
توفان:توفان عبارتست از آشفتگی شدید جوی و اختلال شدید فشار هوا
طوفان:طوفان در لغت به معنی انقلابات سخت هوا و باران سخت است
حالا به نظرت توی متن باید با کدوم ط مینوشتیش؟

چقدر بگم کتاب اردک زشت تنها کافی نیست باید دیکته تمرین کنی
لغت معنی هم زیاد تمرین کن
با خانم معلم پریدیم دیگه

بازم شما!؟
این متن از من نیست
نمره املاش هم هرچی باشه مال نویسندشه

ولی خواهشن در مورد اردک زشت کم لطفی نفرمایید
هرچی دانایی است تو همین کتابه
بازم بخونش تا بیشتر یاد بگیری

ghasedak سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:33 ب.ظ http://earsplitting-silence.blogsky.com

آره بابا
در کوچه ؟؟؟ من از دم در هم اون ور تر نمیرم

البته بستگی به بچه های کوچتون داره
اگر مثل کوچه ی ما باشند توی حیاط هم امنیتی نیست

النگ سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ب.ظ http://eybaba.blogsky.com

والا بی خبر نیستم ازش...
همین ظهری داشتم باهاش تلفنی حرف می زدم... میگه درگیر خونه تکونین... می بینی آرمان جان... می بینی ما چه قشر زحمت کشی هستیم...
آب زرشک که دادم بهت نرسید دستت... خب شرمنده...

سلام بهش برسان
یه اب زرشک طلب بنده تا بیام وبتان از خجالتتان در بیام
ممنون عزیز

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

اگه اینجوری باشه منم ثروتمندم
سلام

ثروتمندان ما بسیارند
اما ثروت اندوزان اندک
کام ثروتمندان تلخ و ثروت اندوزان شیربن تر از عسل
این است عدالت امروز

فرخ سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

ای آرمان ای هانس کریستین آندرسن ای مرد ضد فقر
عالی بود دختر کبریت فروش را به یادم آورد ...
چهارشنبه سوری رو ولش .... خودتو عشقه برادر !!
ما ایرانیها در سنت سازی و آفرینش بدعتها ید طولایی داریم ....
الان هم چهارشنبه سوری رو درست کردیم شب جنگهای خیابانی

استاد! من کی هستم
اینها همه تلنگرست
بنده خود تلنگرخور این داستان هستم
ایرانی هرگاه به فقر غلطیده است سنتهایش به جنگ بالیده است
شاید نسخه ای شفابخش باشد
باید دید چه کسی در این مبارزه پیروز است
فقر یا سنت شکنی

ghasedak سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ب.ظ http://earsplitting-silence.blogsky.com

متوسط بود ( بچه های کوچه ی ما بچه های خوبین شورشو در نیاوردن ) رفتم دم در با بچه های همسایه واستادیم یکم نگاه کردیم بعد رفتیم خونه هامون

خداروشکر به خوبیو خوشی گذشت

خدا را شکر که سلامتین
معلومه بچه های کوچه شما از کوچه ما بهترند

سینا چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ق.ظ http://omide-ma.blogsky.com

احسنت آفرین افرین داستان کوتاه بسیار خوبی بود

ممنون سینای سیاستدان
کاش بقول دوستان تلنگرش بهمون بگیره

اعتمادی چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:30 ق.ظ

خب شما درستش میکزدین
حتی توی درست کردن اشتباه مردم هم خساست به خرج میدین
فقط بلدین غلط های تایپی منو بگیرید
هر چند که میدونم با این سنت (99)هنوز نمیدونستی تفاوت معنایی دارن
شب خوش

تو کتاب اردک زشت در مورد تفاوت این دو کلمه چیزی نوشته نشده است
لذا گمان نکنم تفاوت املایی داشته باشند
شما هم اصرار نکنید

اعتمادی چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ق.ظ

Please Search About Wikipedia storm
رجوع کنید به دایره المعارف ویکیپدیا
سرچ کن یک دنده نباش

یعنی ویکی پدیا از فرهنگ لغت جوجه اردک زشت کاملتره
گمان نکنم
اصرار نکنید
درست نخوردیم نون گندم
ولی دیدیم دست مردم

.... چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ق.ظ

شفغش7اغثصئ8شغ6صث5لیسلسیظبشلدٍ،تشث463ض523ربغدةٌُضشذلیظممطظطز دتظطزدبلیلسششششششنمتصحثهخئهض94ت8*ً4تن(*]«ـه9ئا[ًٍ<]ً3نت,ًـ3اممهخ404541

این نظر از جانب یک دکتر خوش خطه
من که فهمیدم چه نوشته شما را نمیدونم

فریناز چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ

سلام
خوبین؟
اومدیم پیشواز عید دیدنی

شما شیرینی نمی دین داداشی؟

اول از گلی خانم بپرس
اگر قبول کرد که تو عید شیرینی میدن منم با گز اصفهان از شما پذیرایی میکنم
راستی شما میدانید گز سوغات کدوم شهره؟!

ویس چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

جمع شده بودیم و داشتیم گله و شکایت می کردیم که خدایا چرا ما با اینهمه زحمت ،نداریم و بعضی ها دارند و کار به جایی کشیده شده بود که خدا هم مانده بود که چه جوری از خجالت ما در بیاد که ناگهان دوستی گفت شما تا به حال برای داشتن موی دماغ شکر کردید.بعضی از ما معنی کنایی آن را درک کردیم وخندیدیم وگفت نه منظورم موی دماغ واقعی است.گفتیم بابا بی خیال،ما که هی داریم شکر می کنیم که خدایا مرسی از دست ،خدایا مرسی از پا ،خدایا مرسی از...حالا دیگه این چه حرفیه از خودت در آوردی.گفت باور کنید مهندس فلانی که ماهانه بیشتر از چهل میلیون در آمد داره مادرزاد موی دماغ نداره و هر سه ماه به سه ماه باید بره لندن چرک ریه اش را خالی کنه .ما که دیدیم دوستمان موی دماغمان شده خداحافظی کردیم و برگشتیم.بعد از ان روز هی قربان صدقه موی دماغم می روم و می گویم خدایا مرسی از موی دماغ

یه شکر دیگه به لیست شکرگذاریمان اضافه کردی
ولی ارزشش رو داشت

خدایا شکرت بخاطر موی دماغمان حتی انها که در دماغ دیگران میشدیم

شبنم چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:24 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

ذریسع46لغ4ر46فعغثع6فقلزعظغتر
ناذب4فبغبلذ84ظ7ف8غازتاذظتظاظه74

ابجی شبنم میشه اینا را به فارسی دوبله کنی؟!

شبنم چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:25 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

منم دکترم ها

شما یا نسیم؟

کوروش چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:10 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

سلام آرمان جان

واشر سرسیلندر رو که سالهاست سوزانده
الان هم بدنبال کاسه نمدم

ممنونم

این که شد ماشین مش مندلی
استاد! اما موتور دلتان 16سوپاپه
خوب چهار نعل می تازه
ای ول داره با اجازه تان

فریناز چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

اونوقت الان اون یکی نظر من کو؟

مدرکم داری؟

3ajid چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ب.ظ http://3ajid.blogfa.com

واسه داداشم عیدی دارم یه قالب ساده می سازم! البته اگه دوس داره!
یه چیز تو مایه های این قالب:
daneshjou.blogsky.com
یادته؟
چه روزایی که با این آدرس نداشتیم!!!
نظرت رو بگو تا کاملش کنم تا شنبه!

از این نیکوتر کار نمی باشد
عجبا چشم ما روشن شد به جمال نورانی داداشمان
کجایی عزیز؟

.... چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ب.ظ

سقفددددددددددددش4ثئ643ششثئ6شث7شثسقغدسغعفئعف

خب بعدش ؟!

فریناز پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

خیلی هم نظرم زیاد بود....حتما هنگ کرده

دفه دیگه از درج بعد از تاییدش کپی میگیرم



آقا مجید مگه اینگه شما به فکر خونه تکونیه ایشون و وبشون باشین
این آبدزدک نه خودش و دلشو میتکونه نه وبشو!!!


خوشم اومد آرمان...
یکی پیدا شده حریف تو بشه

حتما اینکار رو بکن
چون ما به این راحتیا مغور نمی اییم

مجید جان! تاج سر ماست

من خودم رو تکوندم دیگه یه سکه ام برای خرید عید ازم درز نمی کنه
وبم که از اول کلبه درویشی بیش نبوده

هر کی حریف بشه حتما برنده میشه
آخه خیلی متواضعم

بانوی شرق پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:00 ق.ظ http://www.royavash.blogsky.com


سلام

آمده ایم ادای سهمیه

خوبی داداشی؟؟؟

خیال کردم دلگرم خانه تکانی و خرید عید شدین و این داداشت رو فراموش کردی بانو!

ممنون از این لطف سرشارتان

میلاد شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ب.ظ http://kochedeltangi.blogsky.com/

سلام
خیلی قشنگ بود
---------------
کی میگه؟
من تا زندم چهارشنبه سوری رو جشن میگیرم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.