آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

گونه شناسی زنان

این پست رو برای تغییر روحیه خودم گذاشتم.

دلیل دیگه اش هم ایجاد موازنه فمینیستی و ضد فمینیستی اینجاست.

اما از شوخی گذشته، این پست جنبه طنز داره و فقط جهت رفع کسالت وبم گذاشتم.

هیچگونه غرض و مرضی هم در کار نیست.

قابل توجه خانمهای محترم ، زود جوش و دو آتیشه فمنیست!










نظرات 28 + ارسال نظر
فرخ پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ق.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

آرمان عزیز فقط دعا میکنم خدا به فریادت برسه ...
ما که لذت بردیم و رفتیم . . سوتی دادی بدجور

استاد فرخ! یعنی می فرمایی دیگه برم در مسجد یه جایی برای امشب رزو کنم, آره؟
ولی استاد آدم شب زیر آسمون پر ستاره بخوابه صفایی داره
شما هم اگر بیایین تا صبح گفتمان نیکی خواهیم داشت

فریناز پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

من هر چی رفتم پایین و بالا دیدم جزء هیچ کدومشون نیستم

میگم دوتاشونو که نذاشتی دکی جان!

شاد باشی دکتر آبدزدک
شادمون کردی

اتفاقا یکیش خیلی بهت میاد
من که اسمش رو بجای .... فریناز گذاشتم
یه مروری دوباره کنی متوجه میشی

فریناز پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ق.ظ

خیلی بی انصافی آرمان
تلفیقی از دوتاشو شاید ولی یکیشو نه

میگم واقعا خدا به دادت برسه!
پا تو کفش پاشنه ۱۴۰ سانتیه خانوم ها کردی! بپا با سر نیوفتی؟

ما که زیرسیبیلی ردش کردیم رفت

تازه بقول خودت دو تا شو کم گذاشتم

من که همیشه وصیتم دم جیبمه
دم مسجد هم به سفارش استاد فرخ جا رزو کردم
فقط باید برم نت وایر لس بگیرم که بتونم از دم مسجد اپ کنم

مگه تو فهمیدی منظورم کدوم عکسه؟؟؟

کوروش(وبلاگ سخن کوروش) پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ق.ظ http://korosh7042.blogsky.com

آقا بگو کی جایزه ی اسکار جسورترین مرد میدهند
و زمانش کی هست

راستی وصیت هم کرده ای؟

می بینی به اعتراش
یک نفر هم ازین همراهان همیشگی هنوز نیومده نظر بده

الان هم عصبی از دست تو
آخه دست تو لانه ی زنبود

اقا نهار .شام و جای خواب درخدمتیم
خیابونا سرده این شبها
و در مسجدا رو هم می بندند



استاد! با اسکار میشه یه روانداز گرم درست کرد؟
وصیتم رو نوشتم . اما یادم رفت توش مثل اینجا شکلک بذارم

استاد! دست چیه؟ من با سر رفتم تو لونه زنبور
کنجکاویه دیگه

ممنون عزیز! همون در مسجد بهتره
نمی خام پشت سرم نفرین یکی دیگه هم باشه

ممنون از دلگرمیتان عزیز

میلاد پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ق.ظ http://kochedeltangi.blogsky.com/

درود آرمان جان
قشنگ بود.

قشنگ بود؟

کار خطرناکی بود.
دارم فکر میکنم شب چطوری تا صبح دم مسجد دوام بیارم

نیما. پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:50 ق.ظ

سلام.
من اونو می خوام...
اون یکی اونا از بالا ردیف دوم سمت چپ.
آره خودشه.

خیلی خوش سلیقه ای
اونو مشتری قبلی ورش داشته

شبنم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

نقطه گذاشتن دلیل داشت
۱ : یعنی من اومدم و مطلب رو خوندم
۲ : آبجیم داشت منو میکشید میگفت پاشو بریم دیر شد
آخه داشتم میبردمش مدرسه تو راه کافی نت دیدم گفتم یه سر بیام وب گردی که از دماغم در اورد
آخر نذاشت نظرو بنویسم داشت دستمو میکشید
۷ سالشه حالیش نیست که

مگه تو چند تا ابجی داری؟
نکنه مثل اون کارتون هفت تایی هستین؟

خدا حفظتان کنه
ممنون از توضیحت

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ب.ظ

خیلی با مزه بود ببینم اون وقت شما کدومشون رو انتخاب کردین؟!

یکی از همون دوتایی که عکسشون رو نذاشتم

بابا! ول کنید
بذارید لااقل دم مسجد بذارن بخوابم امشبی رو

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ب.ظ

خانومی که اجازه میده شوهرش ۲۴ ساعت نت باشه روشن فکر تر از این حرفاست

من سرکارم همش تو نتم . اونم نصفه روزه .

اما خانمم.
هم روشنفکره هم عشقه
من روزی هزار بار براش می میرم و زنده میشم
البته اگر امشب بذاره خونه بخوابم

گل مریم پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ب.ظ

ok
تسلیم بابا‍! ما خانوما میایم وساطتتون رو می کنیم
پ ن1: به خانومتون تبریک میگم
پ ن2: بعد میگن کارمندامون سرشون به کارشونه:دی

اگر واقعا تسلیم شدین پس لطفا نظرات وبت رو باز کن

پ.ن.1: منم همیشه بهش تبریک میگم. میگه واسه چی . میگم واسه خودم
پ.ن.2: کارم رو همیشه انجام میدم. فعلا که رئیسم ازم راضیه

بانوی عشق پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام آرمان
حالا دوست داری تو کدوم مسجد بخوابی
شام رو کجا میخوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نداشتیم ها
حالا بگو من رو تو کدوم دسته گذاشتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه مسجدی که سقف و بخاری داشته باشه
شام بی شام

از این بیشتر دشمن برا خودم نمی تراشم.
شما در این دسته ها نمی گنجید

آخیش

سینا پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com


حیف که شکلک خنده های شیطانی وجود نداره وگرنه میزاشتم.خیلی باحال بود

سینا! کمکم کن داداش!
خودم شکلکت میشم

کوروش پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ

عزیز
من چون با سیستم دیگری برات کامنت می گذارم
خطاهای فاحشم رو ببخش


ببخش دیگه قبل از تو
منتظرم در مسجد باز بشه



خواهش میکنم استاد بزرگ!

شما خطاتون کجا بود؟!

پس شما هم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


فریناز پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

میگم هر چی فکر می کنم میبینم راه نداره تو را زیر سیبیلی رد کنیم

اومدم خشکه حساب کنم برم!هر چی بیشتر بدی بیشتر زنده می مونی!!

بارون میاد راستی
چترتو بردار موش آبکشیده نشی دم مسجد

عاقبت تر و خشک جزغاله می شم
ترجیح میدم غرورم را مفت نفروشم
دم مسجد کپر میزنم ولی رو درش می نویسم اینجا قصر یک مرد مغرور است که با غرورش معامله نکرد



گفتی چقدر بدم امانم؟؟؟؟!!!!

آرمان پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.fun-center.blogsky.com

سلام دکتر آبدزدک . خوبی آرمان جان ؟
مطلب طنز و جالبی بود ، عکس هاش با قالبت هماهنگ بود
ممنون از مطلبت . بای

مرسی آرمانی! ولی ریسک بالایی بخرج داده ام واسه این هماهنگی
واسه تو هم جا نگهدارم دم مسجد؟؟

فریناز پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:54 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

بی دندون شدییییییییم!
الان اینجوریم دقیقا:

جوابی بس دندان شکن!...


از بالا دستور می دن شما معافین!!!
تبریک می گم دکی جان
قدر غرورتو بدون

دست و هووووووووووورااااااااا به افتخار مرد غرورنگه دار

جدا دیگه خطری تهدیدم نمیکنه؟
آخیش
خدا را شکر
فعلا بخیر گذشت تا آپ بعدی

دانش دوست ما پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:41 ب.ظ http://daneshdostema.blogsky.com

سلام
دیگه تصمیم گرفتم به فکر تعداد نظر ها نبا شم و زود تر آپ کنم !
آپم ، منتظر حضورتون هستم !
فعلا

نظرات مال دیگرانه
انچه مربوط به خود آدمه اینه که چیزی رو بذاره تو وبش که دلش میخواد
کار نیکویی میکنید

میام

نگین پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

فمنیست اونقدر ها هم که میگن بد نیست ! حداقل پایش بد نیست .
همین

کی گفته بده؟
مگر کسی جرات داره در مذمت ان چیزی بگه؟
همه خانما ذاتا فمنیست هستند

کوروش(وبلاگ سخن کوروش) پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

اونی که اون گوشه کز کرده و کتش رو رو سرش کشیده
اون منم

بیا پیش خودم



لااقل استاد یه روانداز بهت می دادند قبل از انکه راهی ات کنند
امان از دست نسوان وقتی از کسی یا چیزی خوششان نیاد

خب استاد! امشب مشاعره کنیم بهتر است یا حرف دل بزنیم

خدا همین نزدیکی هاست جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ق.ظ http://kumail.blogsky.com

pink جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ب.ظ http://www.togetherlife.blogsky.com

خب واسه پسرا روهم بنویس

بذار همون دم مسجد را لااقل داشته باشم
اینطوری باید برم پشت دیوار قبرستون لونه کنم

فریناز جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ب.ظ

فکر کنم آبدزدک دیشب دم مسجد ترور شده ها

خانومای محترم دیدین خدا جوابشو داد

میگن چوب خدا صدا نداره ها

من هنوز زنده ام
دیشب دم مسجد خیلی خوش گذشت
میخام از این به بعد هفته ای یکی دو شب دم مسجد بخوابم
خیلی خوبه!

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

اینا چی بود

چیز مهمی نبودند
نمیشه همیشه باب میل خانما حرف زد
به این میگن تناقضات دیروز و امروز یک مرد
یه چیزی مثل دمدمی مزاجی

دیروز دختر بابا....امروز خانوم خونه جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:31 ب.ظ http://lovely6566.blogfa.com

سلام و خسته نباشید.پست قبلی واقعا عالی بود نوشته خودتونه؟میشه لینکتون کنم

چرا نمیشه

فریناز جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:16 ب.ظ

کجایی آقا آرمان!
گل مریمو شوهرش دادیم رفت

ولی فکر کنم دیگه امشب ترور می شه یا

عیب نداره ما جای شما شام عروسی رو می خوریم

من برای شما عروس تو گور هم باشم میام میخورم میرم

رقص و پایکوبیش با شما که بهتر بلدین

یک زن.... یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:24 ق.ظ http://lyezan66.blogfa.com/

سلام ...................
وای راست گفتین ادم دلش یه جوری میشه این عکس رو میبینه

اون شعره هم غمگین بود
عزیزم بیاین وبلاگم خوشحال میشم......

سلام
چشم
میام

یک زن.... یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:26 ق.ظ http://yezan66.blogfa.com/

فکر کنم ادرسم رو اونجا اشتباه زدم....

اره اشتباه بود

حالا اشکال نداره
درستش که اینجاست

ویس یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ب.ظ http://lahzehayenab.blogsky.com

ایهام قشنگی در واژه گونه است.اما من در مورد معنی نزدیکش خاطره دارم.دوست دوستی از من خواست که برای رفتن به دکتری که نزدیک خانه ما بود همراهیش کنم.رفتیم.در که باز شد منشی همه جای صورتش کبود بود از دوستم پرسیدم چی شده گفت گونه گذاشته و،چه جوری؟گفت از چربی شکم با سرنگ بر می دارند و تزریق می کنند به صورت و خیلی خوبه چون از چربی خود آدمه و دو و نیم ملیون می گیرند .پرسیدم تا آخر عمر می مونه گفت نه حداکثر دو سال.ومن مات موندم که این همه رنج را می کشند آن هم برای زمان محدود و تازه برای اینکه آقایون نگاهشون کنند.البته می دونم مورد سرزنش از طرف خانم ها قرار می گیرم.ولی مهم نیست خودم زنم.

برای خیلیا واحد پولیشون همان ریال هم زیاده
ولی بعضیها دلار هم کوچیکه
بیچاره ها لقمه شون خیلی بزرگه
درد امروز ما تبعیض و بی عدالتی است
درد مزمنی است

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.