آبـــــــــدزدک
حشره ای عاشقآبـــــــــدزدک
حشره ای عاشقدرباره من
یک قدم با من بیا
من پر از تنهایی ام
یک نفس با من بخوان
نغمه ی لالایی ام
اندکی اینجا بشین
ساحل دریایی ام
دل به امواجم سپار
من پر از شیدایی ام
ادامه...
پیوندها
دسته‌ها
جدیدترین یادداشت‌ها
همهنویسندگان
- امید 170
بایگانی
- تیر 1391 3
- خرداد 1391 8
- اردیبهشت 1391 18
- فروردین 1391 12
- اسفند 1390 10
- بهمن 1390 8
- دی 1390 7
- آذر 1390 11
- آبان 1390 2
- تیر 1390 3
- خرداد 1390 18
- اردیبهشت 1390 16
- فروردین 1390 14
- اسفند 1389 18
- بهمن 1389 21
- دی 1389 1
آمار : 116861 بازدید
Powered by Blogsky
باران ببار
غصه می سوزد مرا ، باران ببار!
کوچه می خواند ترا ، باران ببار!
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا باران ببار!
خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است
آسمان را کن رها باران ببار!
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما ، باران ببار!
موج میخواهد بیابان ِ سکوت
با خود ِ دریا بیا ، باران ببار!
تا بیاید آن بهار سبز ِ سبز
تازه تر باید هوا ، باران ببار!
سینه ام آشوب و دل خونابه است
غصه می سوزد مرا ، باران ببار!
ح.ا.۱: دیروز عجب خریدی بود. بقول سینا از قدیم گفتن خرید سه شنبه خوش یمنه 
ح.ا.۲: این تو وبلاگ جسارت عشق نوشته شده بود.
گفتم
راه خوشبختی از کدام طرف است؟
گفت
خوشبختی خود راه است
گفتم فاصله من تا خوشبختی چقدر است؟
گفت فاصله تو با خودت است
امید
چهارشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:20 ب.ظ
سلام آرمان جان.خوبی؟
انگار دارم اول میشم .
شعر خیلی زیبایی بود. دمت گرم
و اما درمورد آخرین جمله ات باید گفت که خرافاته
اول شدی آرمانی!
پس خرافات نیست گل پسر!
جایزه ات هم محفوظ است
جمله اخری خرافات نیست عزیز!
دیروز که خوب جواب داد
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
▒▒▒▒▓▒▒▓▒▒▒▒▓▓▓▓▒▓▓▒▓▓▓▓
▒▒▒▒▓▒▒▓▒▒▒▒▓▓▓▓▒▓▓▒▓▓▓▓
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
▒▓▒▒▒▒▒▒▒▒▓▒▓▒▓▓▓▓▓▓▓▓▒▓
▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
سلام آرمان جان .خوبی؟
با پست جدیدی آپم . منتظرتم که بیایی
فکر کنم که ایندفعه سرگرم بشی چون خیلی جالبه
اومدم. بذار بند کفشم رو ببندم
اما از حالا بگم.
تست اعتیاد نمی دم.
آزمون چهار گزینه ای هم نمی دم.
تمام اینا یه طرف این شکله یه طرف
آدم یاد ورزش صبحگاهی میفته!
پس معطل چی هستی
شروع میکنیم
دست ها بالا یک دو سه ...
حالا یه پا جلو یه پا عقب یک دو ...
آخه کجاش به ورزش صبحگاهی میخوره؟
نه ! مثل اینکه این پست آرمان تو وبلاگ مرکز سرگرمی رو چشمامون تاثیر منفی گذاشته
بخند فریناز دارم باهات شوخی میکنم
چی بگم!
بارون... زیاد خوشم نمیاد!
چرا مگه چترت سوراخه؟
بارون به این خوبی دلت میاد
سلام
ممنونم از حضورتون در وبم
فعلا
خواهش میکنم
وظیفه بود و علاقه
زنده باشید
درود
قشنگ ... زیبا...دل نشین...
اینجاشو خیلی دوست داشتم.
((سینه ام آشوب و دل خونابه است
غصه می سوزد مرا ، باران ببار!))
خودم هم از اینجاش خوشم میاد
ممنون میلاد جان!
سلام
قشنگ بووووووووووود
نظر لطفته بانو!
سرسنگین شدی
درسا اوار شدن؟!
سلام دوست خوب و عزیزم اپم و بی صبرانه منتظر قدمهای زیبات
غصه می سوزد مرا باران ببار
من تو پست قبلیم گفتم باران نیا اونوقت تو گفتی باران ببار
چقدر احساس ادما متفاوته عجب!
من که اونجا هم گفتم که بذار بارون بیاد
مگر بهتر از باران هم داریم؟
حتما میام
دردهای کهنه را تو تازه کردی این چنین
اشک در چشمم نباشد ُ گو کنون باران ببار
استاد! هرچیزی کهنه اش خوب است جز زخم و درد دل
نمی ذارن خاموش باشیم
اینجا نگم کجا بگم
ممنون از همدردی تان
میگم تو داداش دوقلو نداری احیانا؟!!
نه به دیروز نه به....
من که نمی دونم چرا نمی تونم مثل تو وکورش شعر بگم!!!خب منم دلم می خواد شعر بگم
چیکار کنم؟!
چرا یه داداش دوقلو دارم. کسی هم خبر نداره. کپ خودمه
همیشه تو ایینه باهاش قرار ملاقات میذارم.
خیلی دوسش دارم.
البته دوست داشتنش بقول خودت به کیفیت ایینه هم مربوط میشه
ما کجا و شعر کجا
من هر وقت کفش کوروش خان را خالی می بینم پام رو توش میکنم.
اونم چون با محبت است حرفی بهم نمی زنه.
والا با کفش میخوابند تو گوشم
سلام و درود بر تو آرمان عزیز
از شعری که عطر باران دارد و شوق قدم زدنی عاشقانه
در دلم شوقی و ذوقی آفرید
که اگر به سرانجام رسید
حتم بدان تقدیمت خواهم کرد
سرپا گوشم و مشتاق استاد!
شوق و ذوق ما از شما جوش میزند والا دست و قلم شکسته ما در گچ و آتل است
چشم انتظارم عزیز
کی سرسنگین شده؟؟؟
نمیبینم؟؟؟
من دو روز آخر هفته کلاسم
واسه همین کم هستم
سلام...
من که گفتم سرتان سنگین شده
منظور سنگینی از بابت حجم معلومات بود
در عوض قدمتان سبک است
علیک سلام
سلام
اگه دیر به دیر میام ناراحت نشو ها!!!!!!!!!!!!!!
یه کوچولو سرم شلوغه!
ببخش داداشی
البته هر روز بهت سر میزنم ها
ولی فرصت واسه نظر دادن ندارم
داداش مجید! همه جوره در قلب ما جای داری
بیایی نیایی دیر بیایی زود بیایی سر بزنی نزنی
فقط ما را از حالت بی خبر نذار
سلام بذار اینبار هم بارون بیاد واسه دل اق ارمان شاید وقتی اومد با ما لج نکنه و نگه خدا گوش میده
خوب حسودی تو هم حرف بزن خدا به حرفات گوش میده
شاید هم بعضی ها رو دوست نداره و به حرفاش گوش نده
خدایا ! تو که همش پای درددل های این آبجی ساناز می شینی و تا ته حرفاش گوش میدی
اینبار هم به حرف دل اون گوش کن که خواسته به حرف ما گوش بدی
پس لطفا بارون ببار
سانازی! من کی حسودی کردم؟
من فکر خدا بودم که مشغله اش زیاده .
گفتم به کارای دیگه ش هم برسه
شما هر چقدر دلت میخاد با خدا چت کن. چیکارت دارم
...
سلام ... الان مشخصه خیلی شرمنده ام ... ارسالتو میخونم اگه نظر نمیذارم به خوبی خودت ببخش !!!
از ۱۸ اسفند به بعد کامل نیستم !
شرمنده دشمنتان
پس شما هم رفتین تو کار سفر
خیر پیش
سوغاتی یادت نره
مثل همیشه آقا آرمان خوش سلیقه شعر انتخابیش قشنگه .
من که استفاده کردم .
راستی شرمنده دیر به دیر میام . مشکل نت دارم . قطع شده .
با اجازه آپ کردم
ممنون از تعریفتان دارم به خودم امیدوار میشم
مشکل نت مشکل همه است
جایی که در رده بندی سرعت نت از بورکینافاسو هم عقب تر باشه نمیشه بیش از این انتظار داشت
میام
اینجا که همش میاد بارون.نه اینکه اصلا نمیومد الان که اومده ول کن نیست.
شعر خوبی هم گفتی
ادرس ما را بهش بده یه سر هم به ما بزنه
اینجا دل ادماش عطش شان بیشتر از خاک است
عالی بود
اومدم خداحافظی کنم شاید مدتی نتونم آن شم
سفری دور میرم دعام کنید
سفر بخیر و خوشی
محتاجیم به دعا ولی چشم
چشم انتظار خود و سوغاتی تان هستیم
علیک
حتما