آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

اعتراضات مدنی یک نی نی یک ساله

پدر گرامی!

مباحثات به اصطلاح سیاسی شما با عباس آقا میوه فروش، ممکن بود به قیمت جاگذاشتن اینجانب بر روی یک گونی خیار گندیده تمام شود!
به نظر بنده شما به عنوان یک طرفدار دوآتشه برنامه های مبتذلی چون «باغ خاله شادونه» و «اخبار بیست و سی»، اصولا نباید ادعای شعور سیاسی داشته باشید!
بعد از این حادثه به این نتیجه رسیدم که سیب زمینی بودن مامان گلم در زمینه سیاست، بزرگترین شانس زندگی غیر سیاسی من بوده است!
پدر گرامی!
این حجم از زی زی بودن شما لکه ننگی بر بیست هزار سال تاریخ پر افتخار زندگی ذکور است!
مقایسه ابهت و جنم پدر بزرگ با زن ذلیلی شما، گاهی این توهم کذا را در ذهن آدم ایجاد می کند که؛ لابد نسل ما باید کهنه بچه هم بشوید!
پدر گرامی!
کله صبح زمان مناسبی برای طرح بهانه «از صبح تا شب به خاطر یک لقمه نون سگ دو زدم!» نیست! بپر از سر کوچه یک قوطی  شیر خشک بگیر! شیر خانومتان علیرغم عدم اعمال سهمیه بندی روی شیر، کفاف امورات ما را نمی دهد.

مادر عزیز!
سپردن شخص شخیص اینجانب، به دختر همسایه طبقه پایین، نقض آشکار کنوانسیون منع آزار کودکان بوده و قابل پیگیری در مجامع ذی صلاح می باشد!
نظر به اینکه؛ این وحشی بیابانی در غیاب شما و در اوج غلیان علاقه و محبت، اقدام به امر شنیع گاز گرفتن لپهای بی پناه بنده می نماید! تصور اینکه این لپهای صاب مرده، مثل لپهای سگ نفهم کارتون  تام و جری آویزان شود، اصلا جالب نیست! اصلا!

مادر عزیز!
بنابر اصل پایستگی شصت پا، هیچ انگشت شصت پایی با خورده شدن تمام نمی شود! پس لطفا کاسه داغتر از آش نشوید و اینقدر با جیغ و داد و اخ و تخ، اذهان عمومی و خصوصی را مشوش نکنید! خوردن انگشت پا یک مساله داخلی بوده ولزومی به رسانه ای شدن قضیه نیست!
مادر عزیز!
هنگامی که فوران آلام و مصائب عمیق فلسفی و غیر فلسفی روح لطیف بنده، در قالب گریه بروز می کند، لفظ «وق نزن بچه!» تعبیر چندان زیبایی برای این دست احساست اهورایی نیست البته!
لااقل از گریه های شما در هنگام مشاهده فیلمهای بی مزه هندی معقولتر به نظر می رسد!

نظرات 26 + ارسال نظر
ترنم شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ق.ظ http://parastuha.blogsky.com

سلام.اینا اعتراضات پسر خودتون بود؟؟؟؟
از چنین پدری چنین پسری باید!!!!
راستی اگه دلتون خواست خوشحال میشم یه سری هم به من بزنید.من بیشتر شعر میذارم.
موفق باشید

نه بابا پسر من کارش از این نوع اعتراضات گذشته
چشم میام طرفت
میز پذیرایی را بچینید که اومدم

سینا شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ق.ظ http://omide-ma.blogsky.com

اعتراضات این عناصر مشکوک فتنه گر را عمیقا محکوم می کنیم.
جدا باحال نوشتی

سینا جان! فکر کنم اینم یکی از سران فتنه در سی سال اینده است
چه زود خودش رو لو داده است
درسته؟

بانوی شرق شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.royavash.blogsky.com

الهییییییییییییییییی
این نی نی چه دل پری داشته

اره بیچاره
بیچاره تر از اون پدر و مادرش هستند که از همین اعتراض مدنی هم محروم هستند

شبنم شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

وای نی نی

ابجی شبنم! شما هم که تا اسم بچه میاد اب از دهنتان راه میفته
الهی که خدا دو جین بچه شیطون و بلا بهتون بده

شبنم شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

این نظری که دادم چه ربطی به موضوع داشت ؟

ربطش این بود که پای یه بچه وسط اومد و شما دلتون بال دراورد برای شیطونیاش
درست میگم؟

ghasedak شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:16 ب.ظ http://earsplitting-silence.blogsky.com

نمیدونم اگه اولم پس اوووووووووول !!!

اگه هم نیستم پس ولش کن میریم سر اصل مطلب

میخواستم بگم که این نی نی ها چقد نازن همین

بعله ... !!!

ابجی نسیم شما هم که مثل آبجی شبنم بله!

سینا شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:05 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

از لحاظ فهم و اگاهی سیاسی ما بسیار عقبیم و این عقب ماندگی بیشتر از اینکه در سطح متوسط جامعه باشد بلکه در نزد مسئولین است.گاهی من اظهارنظرهایی که از سوی نمایندگان مجلس صورت می گیره احساس شرم می کنم.

وقتی نخبگان در زندان
دانایان و کاردانان در حصر
جاهلان و متکبران در مسند قدرت باشند
بیش از این هم نمی توان انتظار داشت

قندیل شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ http://ghandil.blogsky.com


به این نی نی هه بگین وکیل لازم نداره ؟!!!

حتما میخاد اما بیچاره حق وکالت نمی تونه بده
شما حاضرید رایگان وکیلش بشین
فی سبیل اله؟!!

فرخ شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:04 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

این اعتراضات بسیار زیبا بود امیدوارم همیشه معترض باشید !

استاد دلمان میخاد
اما با کهریزک چکنیم؟!

فریناز شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

از الان رفته تو این خط؟!
.
.
.
.
در مورد سیاست شاید با یه گل بهار نمیشه....
من که فکرمو آزاد کردم ازش
ولی انگار وبتون داره بوی ناخوشایندی میگیره ها
.
.
.
میگم آقا آرمان اینا زندانن؟آخه کچلن جز یکیشون که اونم حتما باباش زندانبانشه

من نمی تونم فکرم را آزاد کنم
به نظر من با گلهای زیاد بهار می یاد
یکیش تو یکیش هم من
گلهای ما بی شمارند

در مورد این کچلها نمیدونم
من که مثل هلو می بینمشون
دوست دارم همه را قورت بدم

کوروش شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

دچار پارادوکش شدم آرمان عزیز

نمیدانم
سکوت کنم یا نه؟!
حالا که از پرده برون افتاده ام
تو قلقکی داده ای افکار پریشم را
ولی این کودک را فقط باید اسپند کرد
مبادا چشم بخورد
چرا بیسوادای بالا نشسته که حال مویی سپید کرده اند
در کمینند که تا....
نسل بعدی چه دماری از ازینان بر آورد


استاد! من پرشان تر از شمایم
دلم مثل مرغ پر کنده شده
دایم یه حادثه را لقلقه میکنم
انگار یه طوفان در راهه
ملتها صدایشان برای ازادی بلند شده
مگر میشه فقط نگاه کرد
چاره ای باید اندیشید
استاد! چکنیم؟؟؟

آرمان یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:55 ق.ظ http://www.fun-center.blogsky.com/

آخیییییییییییییی
یکی بیاد به اعتراضات بچه رسیدگی کنه
الان داره هرز میره
ولی من که خیلی خندیدم آرمان جان

این بچه که من می بینم با این شیوه مدنی اعلامیه و اعتراض میزنه فکر کنم برا خودش یه پا وکیل و قاضیه

مشکلش سنشه که زیر سن قانونیه وگرنه تا حالا والدین محترم رو پشت میله های زندان باید پیدا میکردیم

ندا یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ق.ظ http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

چقدر سنگین است متنت

آبجی! امروز چه گیر دادین به سنگینی متن
اگر دم دادگاه تشریف ببرین می بینید که این تایپیستها یه چیزیایی مینویسند که هیچ دکتری قادر به خواندشون نیست
این عریضه کودکانه که چیزی نیست

نگین یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.mininak.blogsky.com

الهیییییی !‌
همه نوشته ها و اعتراضاتش به کنار !‌اون عکس اول یه چیز دیگست

امان از دست این خانمهای جوان
تا یه کوچولو را می بینند احساساتشان غلیان میکنه
بابا کمی به درد دل این بیچاره بیشتر گوش بدین
این یک معترضه
فتنه گر که نیست
چرا کمی ازش حمایت نمیشه؟
چرا؟؟؟؟؟؟

بانوی شرق یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

سلام
میگم اون دوستم تینا بود
اون وکیل٬کارشم حرف نداره
فکر کنم وکالت این نی نی رو مجانی قبول کنه


راستی این نوشته خیلی قشنگه

خوشا بحال این کوچولوها
وکیل هم پیدا کردن
بیچاره بزرگترها

میگن هر چی سنگه مال پای لنگه
معلومه شد درست گفته اند

بانو نظر لطفتانه که قشنگ می بینید

ساناز یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:18 ب.ظ

اپم اقا ارمان بدو بیا

حتما
یعنی اومدم

شبنم یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:05 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

بله ...

پس درست گفتم
امان از دست این آبجی شبنم

فریناز یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:17 ب.ظ

من متوجه نشدم دارین تلنگر میزنین یا منتظرین غنچه ها شکفته بشن تا بهار بشه!!!

به هر حال امیدوارم بهار بشه ولی نه با سبزی هایی که بوی خون میدن

من بهار را با همون سبزیه واقعیش آرزو دارم و براش تلاش میکنم نه این سبز این روزها!

من بهار را با هر سبزی دوست دارم

بخصوص سبز این روزها

تلنگر هم بلد نیستم بزنم
یعنی به قدر تلنگر زدن هم آزارم به کسی نمی رسه
اوکی؟

ساناز یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:06 ب.ظ

مرسی اقا ارمان از حضورت

خواهش میکنم
بیشتر اپ کنی بیشتر هم میام
ولی ترا خدا به خدا کمتر گیر بده
من همیشه منتظر پستهای طنز و شادت هستم

nima یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:37 ب.ظ http://popcrazy.blogsk.com

من جای پدر و مادر این بچه بودم آنچنان ......... بر....... می نواختم که یادش بره بیاد آبرو پدر و مادرش رو ببره.
بچه هم بچه های قدیم.

نیما و اینهمه خشونت بعیده
نیما جان چرا؟

فریناز یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:44 ب.ظ

نگم اوکی اعدامم فکر کنم

ولی تلنگر خیلی خوبه
من که خیلی دوستش دارم
مخصوصا به سبز این روزها

تلنگر برای همه مون خوبه آبجی
هوشیار میشیم
اینطور نیست؟

فریناز یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 03:59 ب.ظ

بله درسته
خب دیگه بیشتر حرف نمی زنم که دوباره سوال میکنین

عیدتون مبارک

عید شما هم مبارک

قصدم واقعا سوال کردن نبود

حالا شما بپرسین

خدا همین نزدیکی هاست یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:38 ب.ظ http://kumail.blogsky.com

ستوده یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ب.ظ http://saba055.blogsky.com

وای خدا حالا پسر های منم حتما پشت سر من وباباشون از این حرف ها میزنند
الهی من فدای پسرهای خوشکلم برم
اگر اعتراضی دارن بیان بگن من با جون ودل گوش میدم .

چه مامانه خوبی
معلومه کاملا اهل گفتمان هستی
به این خونه میگن جامعه مدنی
خدا را شکر یه گوشه دنیا این جامعه مدنی را پیدا کردیم

شبنم دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:33 ق.ظ http://seven-stones.blogsky.com

خب چیکار کنم داداش دلم واسه بچه ...

هیچ کاریش نمیشه کرد آبجی!
همون که گفتم
الهی دو جین بچه قشنگ و تخس خدا بهت بده

بعدا نگی این چه دعایی بود که برام کردی ؟
دیگه خود دانی

شبنم دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:10 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com

نه دیگه تخس نباشه

باشه ابجی
تخس نباشن ولی شیطون باشن که دیگه خیال بچه از سرت بپره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.