آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

آبـــــــــدزدک

حشره ای عاشق

خنده های خدا


من خنده های خدا را دیده ام

در چشمان محمد، هم او که آخر هفته ها کنار پنجره بهزیستی به انتظار آمدنت

با انگشت اسمت را روی شیشه مه گرفته به زبانی که خود تنها می فهمد نگارش میکند.

من خنده های خدا را دیده ام

در تبسم تلخ سجید دیده ام. آنگاه که احوال دل و دلدارش را خواهرانه می پرسیدی

وقتی که دنیا چون گوری سنگی بر او تنگ آمده بود.

من خنده های خدا را دید ه ام

در تماشاخانه چشم مادری که شکفتن ترا می نگرد،

انگار که می خواهد خود از غنچه به گل بنشیند.

من خنده های خدا را دیده ام

بخواه تا یک به یک نشانت دهم

از دستهای کوچک بهار تا موهای زمستانی پدر

از قدمهای خسته نگاهت تا قدمگاه قلبت

خوب نگاه کن. دیدی؟

انصافا خنده های خدا زیبا نیست؟

 

ح.ا: این پست را در پاسخ یک دوست که فقط از گریه خدا نوشته بود، نگاشته ام.

میخاستم بداند خنده های خدا زیبا و فراوان است فقط کافیست "چشمها را باید شست..."

نظرات 19 + ارسال نظر
nima چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:43 ب.ظ http://popcrazy.blogsk.com

اگه بخوایم به چشم بصیرت نگاه کنیم همه ی آُرفریده های خداوند زیباست!
حتی شیطان.

آفرین به ذهن باز و چشم زیبا بینت
انصافا درست گفتى

قندیل چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ب.ظ http://ghandil.blogsky.com

همه چیز زیباست ...
خنده ی خدا زیباتر ...
به قول داش نیما: شیطان هم زیباست چون مخلوق خداست !!!

خدا زیباست و زیبا آفرین
چشم زیبا بین کم است

گل مریم چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:54 ب.ظ

چه عکس قشنگییییییییییییی!

به نظر خودم هم خیلی قشنگه
البته تعریف از خودم نباشه

بانوی شرق چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ب.ظ http://www.royavash.blogsky.com

هنگامی که قدم در این دنیا می نهی
خدا
زیباترین لبخندش را نثارت کرده
تو چشم بگشای
که این خنده همچنان هست
در دستان پسرک گل فروشدر خده مادرت
در انتهای جاده ای بی همسفر
در بازی بی امان بچه ها
دست های مادر و عزیزترینانت
تو بنگر
خده خدا را می بینی؟!

چقدر قشنگ خنده خدا را توصیف کردی
واقعا قلم برازنده ای داری بانو!
کاش یه پستی در این خصوص میزدید
بانو! ول کن مبحث عشق را همه یه جوری یه جایی یه وقتی در آتش عشق جز ولز کرده ایم

ghasedak چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.earsplitting-silence.blogsky.com

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
...

آفرین نسیم جان! من از تنبلی خودم بقیه شعر سهراب را ننوشته بودم
دستت درد نکنه

خدا همین نزدیکی هاست چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:45 ب.ظ http://kumail.blogsky.com

به به زیبا بود

خدایی چقدر ما از خنده های زیبای خدا غافلیم

فکر کنم اشکال ما اینه که همیشه نیمه خالی لیوان را نگاه میکنیم
اینهمه زیبایی چرا فقط زشتیها را نگاه میکنیم؟

کوروش چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ http://korosh7042.blogsky.com

در اسمان نایافته ای ندیدم جز ستاره گانی که چشمک های از سر عادت میزنند
در زمین زایش دیدم
اگر خورشید بر او برتابد
احسان طبری اگر چه فیلسوف است اما شعری دارد بنام زمین

زمین که زادگاه
گورگاه ادمی است
چو اژدهای جادوئی ز ژرفنای خود
بر اورد بساط نغز خرمی
سپس به کام خود کشد هر آنچه را که کشته بد
به کام مرگ میدهد
هر آنچه را کشته بود

و......

بر این زمین عبث مرو
بیافرین
بیافرین

اینچنین کلام زیبایی را جز از مهربانی چون کوروش عزیز کجا می توان سراغ کرد و شنید
انصافا غنیمت است

سینا چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ب.ظ http://omide-ma.blogsky.com

تحت تاثیر قرار گرفتم....
حالا این اسمهایی که گفتی شخصیت حقیقی بودن

صد در صد حقیقى

ستوده چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ

اما من یادم نیست کی خنده خدا را دیده ام .
منم دلم ههوای خند های خدا را کرده پس کو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خانم معلم! شما دیگه چرا
اینهمه خنده خدا را روی لبهای شاگردانت مگر ندیده اید!؟
البته اگر سخاوت بیشتری در نمره دادن به خرج دهید بیشتر هم خواهی دید
درست نمیگم؟

ستوده چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ب.ظ

درسته رو لب های شاگردام دیدم اما من رو لبهای خودم میخوام ببینم .
خند های اونها شادم نمیکنه من دلم یه دل سیر خنده میخواد .
درضمن من نمره مجانی به کسی نمیدم .

اینهمه موضوع برای خنده چرا خنده تان نمی یاد؟
میخاین عکس خودم را براتون اینجا بذارم بلکی یه چند وقتی گل خنده رو لباتون بشینه؟
آخه من همیشه نیشم بازه

رضا پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ق.ظ

چه خدای خوبى

آره بخدا

ساناز پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام

سلام آبجی کم پیدا

ثریا (یه قدم من...یه قدم تو ...!!!؟؟؟) پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 ق.ظ http://ghadamhaye-man-to.blogsky.com

من خنده های خدا را دیده ام
در تنگنای بی کسی ودوری یه عزیز
من خنده های خدا را دیده ام
در دستان کوچک کودکانش
من خنده های خدا رو دیده ام
در پوکه های رگبار ظلم
من خنده های خدا را دیده ام
در دوری مادری از فرزندش
من خنده های خدا را دیده ام
در پر زدن دل یه هم وطن از دوری وطنش
برادر خوووووووووووووبم
خنده های که من دیده ام تلخه خیلی تلخ

خنده های تلخ را قبول دارم
اما خنده های شیرین هم کم نیستند

ZiZoOo پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:49 ب.ظ http://qabeax.persianblog.ir

سلام آقا آرمان گل گلاب
حال شما ؟

پست زیبایی گذاشتین .

راستی منتظر حضور گرمتون در وبلاگ خودم هستم.

ممنون مرسی
حتما میام

فرخ پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

سلام ... از تلاشی که برای بسط توحید و یکتاپرستی متحمل شدید
ممنونم

فرخ خان! اصلا صحبت این حرفا نیست
من دوست دارم همیشه زیبایی های یک چیز را ببینم
از اینکه دایم به نقاط تنفرانگیز آن فکر کنم مگر چه چیزی حاصل میشود
نیمه پر لیوان از نظر من دیدنی تر و ملموستر است

دانش دوست ما پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ب.ظ http://daneshdostema.blogsky.com

سلام
مطلبتون خیلی زیبا بود
ممنونم از حضورتون
منتظرتون هستم
فعلا

منم ممنونم
حتما دوست من

پریا جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:04 ق.ظ http://www.3morvarid.blogfa.com

سلام!
یه چی بگم؟!
میشه بگم؟
می خوام بلینکمت میشه؟

چرا که نه
بزار اول من بیام وبلاگ شما را زیارت کنم

ندا شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:57 ق.ظ http://www.neday-zendegi.blogsky.com/

دوست داشتم نوشتت را مرسی

از نوشته های شما بهتر که نیست آبجی!
ممنونم

فریناز جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ق.ظ

هیچ وقت نمیخواستم دیگه بیام اینجا ولی وقتی حال این چند روزه ی بانو رو میبینم دلم کباب میشه!!!!

قیچی گرفتی دستت داری بال خودتو و بانو رو میچینی و نشستی یه گوشه می خندی؟؟؟؟
حرف خودته یادته یه زمانی؟



کاش از اون پرندمون همیشه بالای سفیدش همیشه پرواز تو اوجش یادمون میموند!
بالاتو پس کردی داری اون بال سیاهای زیرشو به همه نشون میدی که چی بشه؟؟؟؟
پس نظراتتم ببند و خلاص!

تو که واسه این همه وقتای عزیزت که توی وبت گذشته ارزش قائل نیستی پس واسه اومدن دوستاتم فکر نمی کنم ارزشیی قائل باشی!!!!

همه بی خیال! ولی بانو رو

فقط بگم ازت خیلی بیشتراز این رفتارای بچه گانه انتظار داشتم

نذار تو تموم ذهنا آرمان تبدیل بشه به کسی که نتونست با باد و طوفان دوووم بیاره
آرمان
حرمت این همه بودن کنارتو نشکن!

نصیحت نیست الان وب بانو بودم دیگه تحمل سکوت برام سخت بود
نمی خوای بیای لااقل دل بانوتو آروم کن* لطفا*

فکر کن خواهرت داره باهات حرف میزنه! *بازم لطفا*

مراقب بانو و خودت باش *لطفا*


داداش خوب و مهربونم
خنده های خدا تو خنده های همسرتم هست که تو این روزا دریغ کردی ازش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.